تنزُّل و تقلیل
آنچه در نمایش نکراسوف به کارگردانی مصطفی کوشکی نسبت به متن ژانپل سارتر رخ داده است، پیشرَوی نمایشی و خلاقیت اجرایی در پی خوانش نوین متنی مهم در ادبیات نمایشی ابتدای نیمهی دوم قرن بیستم نبوده است. نتیجه اینک، تنزُّل و سادهسازی و تقلیل ظرفیتهای متن به سمت نوعی کمدی متفنن است. کمدی سارتر، نوعی ساتیر قرن سیاسیِ قرن بیستمی است. موقعیت مضحک، آشفتگی و حماقت شخصیتهایی مضحکتر از واقعیت، برای ساختن تصویری بزرگ صورت میگیرد تا وضعیت سیاسی جهان – از دیدگاه سارتر- در کشاکشهای جنگ سرد نمایش داده شود.
نامههای بی فروغ
حسین پاکدل؛ نمایش «امر ملوکانه» را در تداوم اندیشه تئاتر ایرانی به صحنه می آورد و نمایش به علت پرداختن به فرهنگ و تاریخ ایرانیان و شگردهای نمایش سنتی در این برهه از زمان که با افول تئاتر ایرانی مواجه هستیم؛ اثر حایز اهمیتی است و سماجت پاکدل برای آفرینشگری تئاتری براساس خلق و خو و فرهنگ ایرانیان آن هم در زمانی که بهرام بیضایی و محمد یعقوبی سالیان سال است که از این سرزمین کوچکیدهاند و حسین کیانی و اصغر دشتی و علیرضا نادری در محاق ماندند؛ شایان توجه است. اما فراتر از این تراژدی فرهنگی اکنون باید پرسید نمایش «امر ملوکانه» چگونه ساخته میشود؟ و چه ویژگیهایی دارد؟
منتقدان تئاتر همیشه دلتنگ تئاتر میمانند
گرچه «الکسیس سولوسکی» کار نقدنویسی را با کاری دیگر و بهتر به لحاظ مزایا ترک کرده اما متاسفانه بسیاری از منتقدان تئاتر کشور ما کار خود را ترک کرده و میکنند چون ظرف تئاتر و هر آنچه وابسته به تئاتر است کوچک و کوچکتر شده است. شک ندارم خیلی منتقدان سابق و قدیمی تئاتر کشور ما هم دلتنگ دنیای نقد و فضای پرهیجان تئاتر هستند.
با رفیعی چشمانمان بازتر شد
در نخستین برنامه نمایش فیلمتئاترهای شاخص مطرح شد:نمایشهای علی رفیعی دارای یک پیشآگاهی از جامعه است/ نگاه جامعهشناسانهی کارهای رفیعی، غبطهبرانگیز استنخستین برنامه نمایش فیلمتئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و...
تداومِ فرهنگی در زنانگیِ روایت/نگاهی به نمایش «ورا نام تهمینه سهراب کرد»
از جهاتی این نمایش یادآور مهمترین نمایشنامهنویس تاریخ تئاتر ایران بهرام بیضایی است که از معدود کسانی بوده که در رجوع به شاهنامه دست به نوآوریهای فراوانی زده است. از این رو میتوان جایگاه «ورا نام تهمینه سهراب کرد» را در ادامه بازخوانیها و بازنگریهای بیضایی در اسطورههای شاهنامه مورد توجه قرار داد، و این امر مهم و با ارزشی است. نفس روند یافتن یک حرکت یا رویکرد در تئاتر، خاصه در مواجهه به ادبیات کهن ایران و باز به طور ویژه شاهنامه، امری است که علاوه بر ارزش ذاتی به تئاتر ایران طراوت میبخشد و قرار گرفتن یک متن و اجرا در جریان این رویکرد در ادامه آثار بزرگ بیضایی، نشانهای از زنده بودن یک روند و حرکت متداوم فرهنگی است که هر چند متکی بر تلاشهای فردی انجام شده، اما خود شمعی نویدبخش در ظلمات جریان یافتن امور فرهنگی در زمانه ماست.
بازیگران بیگناهاند/نگاهی به نمایش «فردریک»/علیرضا نراقی
نمایش «فردریک» اثری در ستایش تئاتر است. در هزارتوی پشت صحنه یک تئاتر، روابط، رقابتها، عشق، صمیمیتِ گریزناپذیر یک گروه نمایشی، سیاست و بازشناسی و تعریف دوبارهای از بازیگری عیان میشود. همین تعریف دوباره کار بازیگر، شناختی تازه و حقیقتی تراژیک را برای فردریک قهرمان نمایش به ارمغان میآورد، تا عشق را بشناسد و کارکرد اجتماعی شغل خود را بازیابی کند.
اندوهِ زیبا/نگاهی به نمایش عروسکی «مامان»
انسان اسیر وجدان خود است. دلبستگی و وابستگی، هر لحظه از گسست یا بی اعتنایی را، تبدیل به عذاب وجدان میکند و عذاب وجدان، اندوه را در جان به جریان میاندازد. اندوهِ فراغ دشوار است، اما گویی انسان را سبک و منزه میکند، غم لذتی در خود دارد؛ گویی که آدمی را پاک میکند. اوج وابستگی تن و جان در روند رشد انسان و نهایت جراحت مهلک جدایی، در رابطه با مهر مادری است که خود را نشان میدهد. مادران همان رُمی هستند، که همه راههای کاویدن روان و بازگشایی قفلهای ذهن، به آنجا ختم میشود. نمایش عروسکی «مامان» نوشته و کار الهام سلجمحمودی که مدتی است در تالار سایه تئاتر شهر به صحنه میرود، قصیده لطیف و دلانگیزی است که به عمق این غم در مخاطبش راه باز میکند.
این تکه پارچهی بیجان/ نگاهی به نمایش «یادگار» نوشته و کار مهرداد کوروشنیا/علیرضا نراقی
نمایش «یادگار» به نویسندگی و کارگردانی مهرداد کوروشنیا که مدتی است در سالن چهارسوی تئاترشهر به صحنه رفته است، بر آمده از جان بخشی به چیزهاست. حاصل تلاشی برای روح دادن به آنچه کالبد و وجودش از جان تهی است. کار سختی است. محال را ممکن کردن است و امکانی محال را عینیت بخشیدن.
در نقد همه چیز/نگاهی به نمایش «تب»/علیرضا نراقی
والاس شان نمایشنامهنویس و بازیگر نیویورکی 78 ساله، با اینکه از سال 1975 که اولین اثرش اجرا شد تا امروز، تنها 9 نمایشنامه نوشته است اما یکی از درامنویسان منحصربه فرد و رادیکال تئاتر معاصر آمریکا محسوب میشود. او که در دانشگاه تاریخ، فلسفه و اقتصاد خوانده با مایههای سیاسی آثارش همواره مناقشات فراوانی را سبب شد. والاس شان نمایشنامهنویسی چپگرا است که معمولاً مسئلهای سیاسی تنش دراماتیک مرکزی اثرش را به وجود میآورد. او با نقد زنجیره به هم پیوسته نظام تک بعدی سیاسی-اقتصادی امروز، به شکلی اجتنابناپذیر سیاستها و اساساً جامعه آمریکایی را نقد میکند.
در یک خانواده سیاسی/علیرضا نراقی
در میان تمام ارزشهای اجرایی و مضمونی این نمایش آنچه اهمیتی مضاعف دارد ضد جریان بودن فرم آن نسبت به چیزی است که امروز در تئاتر ایران به جریان اصلی تبدیل شده است.



















