درامانقد-سینما: محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی در مراسم تقدیر از خبرنگارانی که در حوزه سینما فعالیت میکنند خبر از ممنوعالکاری چند نفر از سینماگران داد. افرادی که به گفته خزاعی، نامشان این هفته به طور رسمی اعلام میشود که تعدادشان به پنج، شش نفر میرسد. رییس سازمان سینمایی علت این ممنوعالکاری را افراد را رفتار آنها در جشنوارهای مانند کن و امضای بیانیه ۱۷۰ نفر که در اعتراض به حوادث خوزستان پس از فروریختن متروپل منتشر شد، عنوان کرد. شاید خزاعی هیچوقت تصور نمیکرد، اعلام این خبر چنین جنجال به پا کند و در حالیکه او به روسیه برای دیدار با مسوولان سینمایی این کشور، سفر کرده بود، سینماگران ایرانی یک به یک با انتشار نامه یا یادداشت به شدت به او اعتراض کنند. مانی حقیقی که مدیران سازمان سینمایی دو بار در دو مقطع مختلف از همکاری او با این سازمان و دریافت پروانه نمایش «تفریق» تازهترین فیلمش گفتند، جرقه این اعتراضات را روشن کرد. خزاعی و مدیر دیگر سازمان زیرمجموعه او، از اینکه فیلم حقیقی روال قانونی مدنظر آنها را طی کرده، موفق به دریافت پروانه نمایش شده و همین حالا در بازار بینیالمللی هم حضور دارند، گفته بودند و از او به عنوان شاهد مثالی برای دیگرانی که موفق به دریافت این پروانه نشده بودند، بهره بردند. حقیقی یک روز پس از انتشار سخنان خزاعی یادداشتی خطاب به رییس سازمان سینمایی نوشت و از او خواست درخواست کرد برای سرکوب هنرمندان دیگر، از نامش استفاده نکنند. حقیقی در این نامه که لحن تندی هم داشت، وارد کردن اصلاحیه به فیلمها را مقولهای نامشروع، غلط و غیرقابل قبول دانست که سلیقهای دلبخواهی و ناعادلانه اعمال میشوند. او در این نامه نوشته است: «اصلاحیههای شورای پروانه نمایش نه تنها آیات آسمانی نیستند، بلکه اغلب حاکی از سوتفاهمهای عمیق و وحشت بیدلیل اعضای شورا از مضامین فیلم مورد بحثاند. به همین دلیل است که بخش عمدهی این اصلاحیهها اغلب مورد بحث قرار میگیرند و حتی گاهی، به درستی، پس گرفته میشوند.» این کارگردان و بازیگر سینما مخالفت فیلمسازان با سانسور را حاکی از شرف آنها دانست و نوشت:«این که فیلمسازی تصمیم بگیرد، هر جا دلش بخواهد، اعلام کند با سانسور و قلع قمع فیلمش مخالف است نه تنها گناه نیست، بلکه حاکی از شرف اوست. يادآوری میکنم که سینمای کشور را فیلمسازها میسازند و اعلام موضع آنها در قبال فیلمهایشان، و دفاع آنها از انسجام آثارشان، جای تقدیر دارد، نه سرزنش. این که لحن این سخنان با روحیات شما سازگار نیست بیشک مشکل فیلمساز نیست، و نمیتواند مستمسکی برای شماتت او به حساب بیاید.» حقیقی از خزاعی خواست تمام کوشش خود را برای حل مشکلات عدیدهی سازمان سینمایی به کار گرفته و مسئولیت خود را در اصلاح رفتار قهری وزارت ارشاد با هنرمندان را از یاد نبرد.
به دنبال این یادداشت حقیقی، سعید روستایی کارگردان فیلم «برادران لیلا» که در کن با حواشی بسیاری روبرو شده بود و خزاعی و حقیقی هر دو به او و فیلمش اشاره کرده بودند، پاسخ نامه حقیقی به سازمان سینمایی را داد، از او برای نوشتن چنین نامهای تشکر کرد، آن را مایه دلگرمی و مباهات خود دانست و از اینکه نام حقیقی به منظور ایجاد تفرقه میان سینماگران ایران مورد سوءاستفاده قرار گرفت، مراتب تاسف عمیق خود و انزجار خود را اعلام کرد! او نوشته حقیقی را سرمشق شهامت و همدلی دانست که حاکی از شرف اوست و نشان داد که حقطلبی در سینمای ایران نمرده است. روستایی ابراز امیدواری کرد که به دنبال این واکنش مانی حقیقی همه سینمای ایران با این اعتراض همدل شوند. او نوشت: « امیدوارم که به دنبال اقدام ارزشمند شما، تمام سینمای ایران همدل و همراه شوند تا همه بدانیم که فیلمسازی و اکران فیلم حق آشکار و سلبناپذیر ما است. بدانیم که سکوت نکردن و تن ندادن به اصلاحیههای متعدد و بیضابطه و سلیقهای، دفاع از حیثیت حرفهی ما است و بدانیم که هر یک اصلاحیه بر هر فیلم در سینمای ایران، یعنی خفه کردن صدای تمام فیلمسازان ایران. ای کاش که در این راه همگی همپیمان شویم و تنها با این اتحاد است که میتوانیم مقامات سینمایی کشور را متوجه و پذیرای مطالبات برحق خود کنیم.»
به دنبال این واکنشها و یادداشتها ترانه علیدوستی که یکی از بازیگران فیلم روستایی است، صحبتهایش در جشنواره کن مورد اعتراض مدیران سینمایی واقع شد و شایعاتی درباره ممنوعالکاری او وجود دارد هم به خزاعی با انتشار یادداشتی در صفحه مجازیاش پاسخ داد. او این ممنوعالکاری را نه قانونی دانست و نه آنهایی که شامل آن میشوند را مجرم. او ممنوعالکاری را اعمال زور عنوان کرد تا با اعمال آن عبرتی برای بقیه ساخته شود تا بلکه قافیه از دست نرود. این بازیگر زن تاکید کرد که هنرمند با وجود تهدیدهای این سالها سکوت نخواهند کرد چون میداند که حق دارد، حرف بزند و میتواند نقد کند. علیدوستی هنرمند امروز را بدون نیاز به مدیران دانست که میتواند فیلم خود را در زیرزمینها بدون مجوز بسازد و در قلهها دیده شود و به مدیران سینمایی گوشزد کرد، این بگیر و ببندها و ممنوعیتها با تغییر مدیران کم و زیاد میشود اما جلوی روند پویایی فرهنگ و هنر یک اقلیم را نمیگیرد…
بنا به آنچه روستایی در یادداشتاش آورده بود و سینماگران را دعوت به همدلی و همراهی با جریانی که به راه افتاده بود، کرد؛ رخشان بنیاعتماد نویسنده و کارگردان سینما دو روز پیش یادداشت کوتاهی با اشاره به اتفاقاتی که رخ داده و ممنوعالکاری عدهای، نوشت و در اختیار سایت سینماسینما قرار داد. در این یادداشت کوتاه آمده است: « هنرمندِ بیاعتنا به شرایط جامعه، هنرمند نیست. هنرمند، مزدور و رعیت اربابانِ پادگانی نیست که سر به امربری خم کند. ممنوعالکار کردن هنرمندان سینما و تئاتر، اعلامشده و نشده، برای ارعاب همهی اهالی فرهنگ و هنر است تا چشم بر اتفاقات پیرامون ببندند. گرو گرفتنِ حق مسلم کار و بیان، به ازای سکوت و انفعال در برابر فشار و تنگنا و رنجی که در این دوران بر مردمان تحمیل شده، رسم دولتمردی نیست!»
بنیاعتماد در حالی از فضای پادگانی نام برد که اوایل مرداد ماه مجید مجیدی کارگردان سینما هم در مراسمی از جایگاه اشتباه متولیان فرهنگی گفت و تاکید کرد، کسانی که در رأس آن هستند اشتباهی گماشته شدهاند و فکر میکنند این عرصه پادگان است و بقیه هم مثل سرباز با دستور به خط میشوند.
از آن سو در حوزه تئاتر هم خبرهای زیادی درباره ممنوعالکاری تعدادی از هنرمندان شنیده میشود و محمدرضاییراد که تصمیم داشت نمایش «به گزارش زنان تروا» را پاییز امسال در مجموعه تئاتر شهر اجرا کند با ارسال نامهای به مدیر این مجموعه انصراف خود را اعلام کرد. او ادعای ممنوعالکاری نغمه ثمینی یکی از نویسندگان این نمایشنامه، بازبینیها و ممیزیهای مجدد و یا حتی توقیف موقت و توقف فروش بلیت نمایشهای در حال اجرا و به دنبال آن از بین رفتن امنیت شغلی، حضور جمعی از طلاب در جمع بازخوانان و بازبینان و…. را از دلایل انصراف خود از اجرا در تئاترشهر اعلام کرد.
تعداد دیگری از سینماگران و اهالی هنر هم با به اشتراک گذاشتن واکنشها به گفتههای خزاعی با این جریان همراهی کردند و بعضی از حقوقدانان و وکلای دادگستری هم در فضای مجازی از قانونی نبودن ممنوع الکار شدن هنرمندان توسط مدیران سازمان سینمایی نوشتند.
عدهای هم از اینکه مدیران سینما به راحتی از ممنوعالکار کردن هنرمندان میگویند و برخلاف مدیران پیشین که مسوولیت این کار را با وجود اعمال این ممنوعیتها برعهده نگرفته و در خفا چنین حکمهایی را اجرا میکردند، انتقاد کرده و این را رسم نامالوفی دانستند که نباید باب شود.
با همه اینها نحوه مدیریت، اعطای پروانه ساخت و نمایش به فیلمها و محدودیتهای تازهای که اعمال میشود، نشان از این دارد که مدیران سینمایی بر این رویه اصرار دارند. چراکه وزیر ارشاد هم به صراحت از ممنوعالکاری و ممنوعیت نمایش فیلمی مانند «برادارن لیلا» صحبت کرد و عدم دریافت پروانه از وزارت ارشاد توسط سازندگان را دلیلی بر این ممنوعیتها دانست. حال معلوم نیست پاسخ مدیران سینمایی به این اعتراضات چه خواهد بود و یا مهمتر از آن، اینکه چه تعداد از هنرمندان براساس آنچه روستایی طلب کرد با این جریان همدل و همراه شوند و با این اعتراضات همراهی کنند. اگر واکنشها محدود به همینها شود، این جریان مانند بسیاری از اعتراضات دیگر در سینما، راه به جایی نخواهد بود و به همینجا ختم میشود. در غیر این صورت امکان اینکه مدیران تا اندازهای در رویه خود تجدید نظر کنند، وجود دارد. اما نمیتوان از آنها انتظار زیادی داشت، چراکه همه آنها در تمامی حوزههای فرهنگ و هنر بارها تاکید کردند، در حال ریلگذاری جدید در تراز انقلابی هستند و همین اقدامات هم نشان دهنده همین رویه و ریلگذاری تازه است.