درامانقد-سینما: فیلم «مکان امن» ساخته کارگردان اهل کرواسی یورای لروتیک با چنان واقعیتی به سمت مخاطب خود یورش می‌­آورد که جدایی از فشار و اضطراب موقعیت شخصیت­‌های آن ناممکن است. این مهم به طریقی محقق شده است که ذهن در سطح علت­‌ها مشغول نماند. اینکه چرا دامیر دست به خودکشی زده است و در این امر مصر است در درجه اول اهمیت قرار ندارد، بلکه نفس بودن او در این موقعیت است که نیازمند توجه و علاج احتمالی است. در این میان برخورد ساختارهای در ظاهر حمایت کننده دربرابر این تصمیم خود توجیه­‌گر این کنش است. نگاه ساختار مراقبت و درمان به جداافتادگی و سنگینی بار زندگی بر شانه دامیر کمک می‌­کند و از سوی دیگر به التهاب خانواده دامیر نیز دامن می‌­زند. لختی و ملال بروکراسی در برابر فردی که حتی ثانیه­‌ای زندگی را تاب نمی­‌آورد گویای چند نکته است که اولین آنها این است که ساختار قدرت انسان دست شسته از زندگی را که در سدد حذف خود است، به گونه­‌ای تنبیه می‌­کند که او در خذف خود محق و مصر شود. در حقیقت جامعه از طریق مراقبت و تنبیه فرد را در طردی مضاعف فرو می‌­برد.

دامیر رگ دست و گردن خود را شکافته اما برادرش برونو با بازی خود کارگردان به موقع بر بالین مرد محتضر می­‌رسد و نجاتش می­‌دهد. بعد از این در گیر و دار بروکراسی خفقان‌آور و بی‌تفاوتی رباط‌گونه و انسانیت‌زدایی شده کادر و ساختار درمان، رنج مداوم جایگزین مرگ و یک لحظه پایان شده است. در پیچ و خم بروکراسی دامیر شاهد رنج مضاعف و آشفتگی برادر و مادر خود است و همین کافی است برای به کار افتادن سرزنش بیشتر و در نتیجه اشتیاق بیشتر به مرگ. اینکه سیستم از طریق تنبیه فرد خودکشی کننده، او را در انجام عمل خودکشی مصرتر و در راستای طرد، قدرت را وارد این فرایند می‌کند­‌، بسیار یادآور صورتبندی میشل فوکو فیلسوف فرانسوی است از دوگانه‌­هایی که به میانجی قدرت، خود و دیگری را برسازی می­‌کنند و جغرافیای آنها را تعریف می­‌نمایند. از این طریق هرگونه غیری- اعم از بیمار جسمی و روانی، مجرم، یا هر فرد متمایز از عرف- جداسازی می­‌شود و در نظامی از کنترل و مجازات منزوی و یا حذف کامل می‌­شود. به لحاظ دراماتیک ما با یک مثلث روبرو هستیم که یک ضلع آن دامیر است، ضلع دیگر خانواده‌ی او، شامل برادر و مادرش و ضلع سوم ساختارها و سوژه­‌های بروکراتیک کنترل و درمان است. برادر و مادر از یک سو برای بازگرداندن دامیر مبارزه می‌­کنند و از سوی دیگر از او در برابر ضلع سوم محافظت می­‌نمایند. به مرور حتی بازگرداندن دامیر جدای از این مبارزه با ساختارها بی معنا می‌­شود و همین مسئله در هم تنیدگی امر فردی و اجتماعی را به خوبی بازتاب می‌­دهد. اینجاست که امید و ناامیدی و ادامه دادن و ادامه ندادن فردی زندگی تبدیل به امری سیاسی و بحرانی نسبت به قدرت می‌­شود.

 «مکان امن» فیلمی تکان‌دهنده، جذاب و درگیر کننده، اما در عین حال محزون است؛ جدی است و مخاطبش را وادار به اندیشیدن به جان شخصیت‌ها و جهان پیرامونی آنها می‌کند. اثری که می‌تواند جدیت موضوع و مضامین خود را به سادگی در جان مخاطب بنشاند و او را به تأملی اساسی درباب بودن یا نبودن و یا دست‌کم کسانی بنشاند که این سؤال تمامیت زیست آنها را در بر گرفته است.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید