درامانقد-سینما: در ابتدای فیلم تک تک دخترها و پسرهای رقصنده رو به دوربینی به پرسش های فرد غایبی درباره احساسات و غرایز و نیازها و افکار و رویاهایشان حرف می زنند و در همان پاسخ های محتاطانه و خویشتن دارانه می توان عطش سیری ناپذیر آن ها برای دست زدن به تجربه هایی خارج از عرف و اخلاق و قانون و مذهب و هر هنجار دیگری را دید که می تواند امیال سرکش آدمی را مهار کند. پس گاسپار نوئه به آن ها و ما به واسطه شرکت در یک مهمانی دیوانه وار این فرصت را می دهد تا انسان آن ظاهر کاذب و قلابی تمدن را از خودش دور کند و خود را برای هر کاری مجاز بداند و اوج آزادی رو درک کند و بدون هیچ ملاحظه و شرم و هراسی با خود واقعی اش مواجه شود.
رویکرد آنارشیستی نوئه با رنگ و نور و موسیقی و حرکت و زاویه دوربین در جهت خلق فضایی مالیخولیایی و افیون بار برای شکستن مقاومت مخاطب در برابر هرزگی و شناعت و خشونتی است که در خود احساس می کند اما اجازه بروز به آن را نمی دهد و نوئه آنقدر با روح و روان تماشاگر بازی می کند و امیال و احساساتش را به تحریک وامی دارد تا درنهایت مخاطب نیز عنان خود را از دست بدهد و در آن تجربه عذاب آور اما افشاکننده شریک شود. آنچه فیلم را تکان دهنده و سهمناک می کند، تماشای انحطاط جمعی است که در آن هیچ جایی برای معصومیت بشری باقی نمی گذارد و همه راه ها به سوی رستگاری را می بندد و جنین به دنیا نیامده و کودک بی گناه را نیز از گزند چنین دنیای تیره و تاری در امان نگه نمی دارد.
فیلم «کلایمکس» نیز در راستای جریان افراط گرایی نوین فرانسوی بر اساس طرح این سوال شکل می گیرد که اگر انسان تمام مرزها را زیر پا بگذارد و همه تابوها را بشکند و امیال ممنوعه و فانتزی های پنهان جنسی اش را بدون هیچ مانعی آشکار کند، به کجا می رسد. اما نتیجه چنین فوران افسارگسیخته ای از شهوت و خشونت و خشم و لذت و وقاحت معلوم است: غرق شدن در پوچی جنون آمیزی که انسان را به ناامیدی بی پایان می کشاند. انگار هر لذتی تا زمانی معنا دارد که در اوج قطع شود و میل آدمی را ناتمام بگذارد تا در تجربه ای دیگر آن را کامل کند و همواره کششی ارضانشده و ناکام او را به پیش براند.