آنچه باید درباره «بانو مکبث» اولین فیلم ویلیام اولدروید بدانید
درامانقد-سینما: «بانو مکبث» هم مانند فیلم هفتهی گذشته، «شاه آرتور: افسانهی شمشیر»، یک درام تاریخی متفاوت است؛ اما طبیعتاً به سبکوسیاق خودش. اگر فیلم گای ریچی بهواسطهی فرم بصری و روایی متفاوت کارگردانش به یک اثر تاریخی متمایز بدل شده است، «بانو مکبث» اولین فیلم کارگردان جوانی است که به لطف هنرنمایی درخشان بازیگر فوقالعادهاش – با آن چهرهی معصوم و لباس بختی که در اولین نما با آن معرفی میشود – بهتدریج فراتر از انتظارها میرود و به درامی متمایز و بهیادماندنی درباره زن تنهایی بدل میشود که برای نجات زندگیاش (در آغاز با هدف گریز از روزمرگی و کسب شور و نشاط ازدسترفته) دست به هر کاری میزند.
درام انگلیسی «بانو مکبث» سال گذشته اولین نمایش جهانیاش را در جشنواره بینالمللی تورنتو تجربه کرد و سپس در جشنوارههای لندن BFI 2016 و ساندنس 2017 روی پرده رفت؛ و در کل جوایز مختلفی را از محافل هنری برای سازندگانش به ارمغان آورد. با این وجود، اکران فیلم با تأخیر همراه شد و 28 آوریل در انگلیس و 14 ژوییهی امسال در ایالات متحده اتفاق افتاد. این فیلم با بودجهای پانصد هزار پوندی (650 هزار دلاری) تولید شده و حدود سه میلیون و نهصد هزار دلار در گیشهی «اکران محدود» فروخته است.
بانو مکبث/ Lady Macbeth
کارگردان: ویلیام اولدروید، فیلمنامهنویس: آلیس برچ بر اساس رمان «بانو مکبث از منطقهی اِمتسنسک» اثر نیکولای لِسکوف، مدیر فیلمبرداری: آری وِگنِر، تدوین: نیک امرسن، بازیگران: فلورنس پیو (کاترین)، کازمو جارویس (سِباسچِن)، نئومی اکی (آنا)، پل هیلتن (الکساندر)، کریستوفر فِربَنک (بوریس) و… محصول 2016 انگلیس، ژانر: درام، 89 دقیقه.
خط داستانی
سال 1865 در منطقهای روستایی از انگلیس، دختر جوانی به نام کاترین در ازدواجی بیعشق به همسری مردی میانسال به اسم الکساندر لِستر درمیآید. آنها در املاک پدر الکساندر، بوریس زندگی میکنند. کاترین مجبور میشود برنامهی روزانهی سفتوسختی را رعایت کند و از خانه هم بیرون نرود. بوریس، کاترین را سرزنش میکند که چرا فرزند پسری برای الکساندر نمیآورد اما این در حالی است که الکساندر نیز علاقهای به این وصلت ندارد و در واقع از پدرش متنفر است. روزی پدر و پسر به دلیل کارهای تجاری متفاوتی خانه را ترک میکنند و کاترین را با پیشخدمت خانه، آنا، برای مدتی تنها میگذارند. کاترین برای اولین بار آزاد است که نگاهی به دور و بر خانه بیندازد و همان طور بخوابد و زندگی کند که دلش میخواهد. اما یک روز حادثهای روی میدهد و او با سباسچن آشنا میشود.
واکنش منتقدان
«بانو مکبث» یکی دیگر از فیلمهای خارجی است که در گیشهی «اکران محدود» سینماهای آمریکای شمالی با موفقیت نسبی مواجه شد، اما اغلب منتقدان آن را ستوده و نقدهای تحسینآمیزی بر آن نوشتهاند. امتیاز میانگین فیلم در سایت «متاکریتیک» 76 از 100 بر اساس 37 نقد است و در سایت «راتن تومیتوز» 77 از 100 بر اساس 135 نقد؛ که توافق منتقدان در آن چنین خلاصه میشود: «”بانو مکبث” زیر ظاهر تاریخیاش، لحظههای خشن و ناخوشایند غافلگیرکنندهای را پنهان کرده است که با بازی محوری مسحورکننده و فراموشنشدنی فلورنس پیو تقویت میشوند.» برای پی بردن به نظر دقیقتر منتقدان – پس از خواندن بخشهایی از نقد منتقد پیشکسوت «گاردیئن» – نظر کوتاه برخی از سرشناسترین آنها را مرور میکنیم؛ فقط این بار امتیاز هر منتقد را هم بر اساس محاسبهی سایت «متاکریتیک» (که به سنت همیشگیشان از عدد صد صورت میگیرد) آوردهایم تا بر جذابیت احتمالی آرای منتقدان افزوده باشیم:
پیتر بردشا، گاردیئن: اولین فیلم بیامان ویلیام اولدروید مثل یک نوآر ویکتوریایی به نظر میرسد؛ و این ویژگی ویکتوریایی، همان پیچوتابی است که احتمالاً اولین بار توسط شکسپیر به این ژانر هنری افزوده شد. این فیلم میتواند بهخوبی مسیر تاریک تازهای را در دنیای چنین اقتباسهای ادبی کلاسیکی باز کند. اولدروید با بودجهی محدودش کارهای بسیار زیادی کرده و فیلمی زیرکانه، جذاب و تیرهوتار ساخته است؛ ویژگیهایی که بهواسطهی بازی فوقالعاده جذاب فلورنس پیو در نقش اصلی (قاتلی عاری از احساس ندامت) به سلاحهایی تمامعیار بدل شدهاند. او آدمی توأمان تودار و گستاخ است که پدرشوهر عصبانیاش به او میگوید: «تصورش را هم نمیکنی که میتوانی چه آسیبی به بار بیاری.» و در واقع این خود اوست که هیچ تصوری از این امر ندارد!
آلیس برچ نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس از رمان سال 1865 نیکولای لسکوف با نام «بانو مکبث از منطقهی امتسنسک» اقتباس کرده که خودش با الهام از «مکبث» شکسپیر خلق شده است؛ و در سال 1934 توسط شوستاکوویچ برای اپرا اقتباس شد (اثری که استالین را بسیار خشمگین کرد) و در 1962 به فیلمی از آندری وایدا انجامید با عنوان «بانو مکبث سیبری». نسخهی سینمایی تازهی اولدروید که با شور و شفافیت توسط آری وگنر فیلمّبرداری شده است، همهی جذابیتهای براندازندهی این داستان را حفظ کرده، تغییرهایی در روایت به وجود آورده و مضامینی مانند سوءاستفاده، خشونت، نژادپرستی و طبقهی اجتماعی را هم وارد داستان کرده یا به عبارت دقیقتر از دل این داستان بیرون کشیده است…
این بانو مکبث یادآور «بانو چترلی» (پاسکال فران، 2006) و «بلندیهای بادگیر» (آندرئا آرنولد، 2011؛ که پل هیلتن هم نقش آقای اِرنشا را بازی کرده) است. شیوههای مشابهی در پرداختن به تفاوتهای نژادی در این فیلمها دیده میشود که خودشان به منبع تازهای از تنش بدل شدهاند. خودِ خانه در این فیلم یک شخصیت مقتدر است. ما یک نمای معرف روشن از شکلوشمایل خارجی خانه به دست نمیآوریم و به سبک قراردادی و سنتی با آن مواجه نمیشویم؛ فقط از درون تیرهوتار و زندانگونهی آن آگاه میشویم… در این خانه، درها باز و بسته میشوند مثل یک کلیسای خالی. اینجا دنیایی بدون آسایش است، بدون رومبلی؛ دنیایی که حرکت در آن بهآسانی شنیده میشود و بهسادگی مورد توجه قرار میگیرد (امتیاز 100 از 100).
تیم روبی، تلگراف: فلورنس پیو در نقش اصلی فیلم، مسحورکننده است (100 از 100).
گای لاج، ورایتی: فیلمی از دوران ویکتوریایی که در روایت، بیرحمانه عمل میکند و صراحتِ مؤثری دارد؛ و به اندازهای که لباسها و رویدادگاهش اجازه دهند، مدرن احساس میشود. اولین فیلم بیغلوغشِ اولدروید بهتدریج پرده از ابهام اخلاقی خشونتباری برمیدارد که حسابی فکر تماشاگرانش را به خود مشغول خواهد کرد (90 از 100).
مایکل فیلیپس، شیکاگو تریبیون: ما در سراسر فیلم چشمان پیو را میبینیم که ابتدا سرشار از امکان و خوشبینیاند اما رفتهرفته تیرهتر میشوند؛ حتی تنفسهای او هم تغییر میکنند. این یک بازی شگفتانگیز است در فیلمی بسیار خوب (88 از 100).
اریک کوهن، ایندیوایر: «بانو مکبث» بدون موسیقی و عاری از سبکسری، حالوهوایی هراسانگیز را حفظ میکند؛ و اولدروید با استادی به حسی از تردید و ابهام در این باره دست یافته است که کاترین برای حفظ سلطهاش تا کجا میتواند پیش برود (83 از 100).
آنتونی لین، نیویورکر: امسال معدود فیلمهایی مثل «بانو مکبث» میتوانند خواب شما را پریشان کنند (70 از 100).
ترجمه و تألیف: رضا حسینی
منابع اصلی: آیامدیبی، ویکیپدیا، متاکریتیک