ایده نقد

پاریسِ ژان-پیر ملویل/فرانک گارباش/شهرزاد سلحشور

0
ژان-پیر ملویل[1] کارگردانی است که قرار دادنش در یک دسته بندی خاص غیر ممکن است. در قلب سینمای ژانری کار می کرد که در اصل امضای سینمای مولف را پای خود داشت. او پاریس را در شکل محیط شهری اصلی در فیلم های پلیسی اش، به تصرف خود درآورده است. سینماگری که هر از چند گاه  دلتنگ پاریس عامه پسند متعلق به ژولین دوویویه[2] بوده و گاه از پایتخت فرانسه شهری متخاصم و تهدیدآمیز ساخته و زمانی دیگر آن را وهم آلود و منجمد نشان می دهد.

هنر من سَمپل کردن است/دی جی شدو* از موسیقی و جایگاه آن در زمانه...

0
برای من آنچه که همیشه در تلاش برای رسیدن به آن هستم، تنها شکل خالصی از بیانگری است. این چیزی است که من در موسیقی جستجو می کنم. من می خواهم به سفری بروم، می خواهم به جایی برده شوم ، می خواهم دلبسته آن هنرمند شوم  و بیشتر موسیقی هایی که من می شناسم ساخته هنرمندانی است که واقعا زندگی می کنند. آنها هنرمندانی هستند که در تمام عمرشان موسیقی می سازند و موسیقی زندگیشان است.

پاریس لویی مال/فرانک گاربارز/شهرزاد سلحشور

0
لویی مال با لحنی بسیار مستقل- که بسیار مدیون کنو است- پاریسی رنگارنگ را با موزاییک های بزرگ محله های عمومی، مراکز خرید، پلکان و گوشه های خلوت  دوباره ترسیم می کند، و تمام این ها به شیوه ای بسیار شاد بر اساس کلیشه ها اجرا می شود.

پاریسِ فرانسوا تروفو/فرانسوآ پُرسیل/شهرزاد سلحشور

0
از 400 ضربه تا  آخرین مترو بیشتر فیلم های فرانسوا تروفو اشباع شده از جو پاریس است. به این ترتیب در این فیلم ها پاریس پایتختی مملو از زندگی دیده شده و همان شهری است که این مرد منطقه ی شمالی رود سن بسیار به آن اهمیت می داد.

متری شیش و نیم و «اگزوتیسم اجتماعی»/کیانوش اخباری

0
این فیلم نه تنها هیچ نقدی بر ساختارهای قانونیِ نظام قضایی وارد نمی‌کند، نه تنها مناسبات درونیِ موجود بر نیروی پلیس را برملا نمی‌کند، نه تنها به آسیب‌شناسیِ وضعیتِ کارتن‌خواب‌ها و مطرودین جامعه نمی‌پردازد بلکه با تغییرسیمای آن‌ها وضع موجود را می‌پذیرد.

مسیر پاریسِ ژان لوک گدار/آلن برگالا*/شهرزاد سلحشور 

0
گدار همیشه به عنوان سینماگری مرزنشین میان سوییس و فرانسه شناخته می شود. این موضوع از این جهت مورد توجه است که او اولین فیلمش از نفس افتاده[1]را در پاریس و فیلم دوم سرباز کوچک[2] را در ژنو فیلم برداری کرد. ولی امروز با در نظر گرفتن مجموعه ی آثار او به وضوح به نظر می رسد که سال های 60 – که پرکارترین  زمان گدار است- که من آن را "سال های کارینا[3] " می نامم، برای سینمای او "سال های پاریس"[4] نیز هستند.

اقتباس فرهنگی پیش زمینه اقتباس در تئاتر/علیرضا نراقی

0
تاریخ معاصر ایران، تاریخ اقتباس هاست. حتی آنجایی که ایرانی بر هویتی اصیل،خالص و بومی پا  سفت کرده در واقع به اقتباس هایی که مطبوع طبع اش نبوده واکنش نشان داده است. هنر نمایش محصول اولین جریان­های اقتباس فرهنگی ایرانیان و بخشی از روند تجددخواهی آنان بوده است.

صعود و سقوط تحسین‌شده‌ترین کارگردان تئاتر معاصر روسیه/ جاشوا یافا

0
سربرنیکوف در حبس خانگی از مصاحبه با رسانه‌ها منع شده و در سکوت خبری و رسانه‌ای به‌سرمی‌برد. او یکی از چهار پرونده بزرگی است که این‌روزها برای روسیه امری متداول شده است. دولت پوتین مداومن دادگاه‌هایی را با موضوع تخلف و فساد مالی برگزار می‌کند. اما دادگاه سربرنیکوف با دادگاه‌های مرسوم مالی دیگر روسیه فرق دارد و به‌شدت یادآور دادگاه میرهولد در دوران زمامداری استالین است. دادگاهی که سرانجام میرهولد را در سال 1940 به جوخه آتش سپرد. کمتر کسی در روسیه باور دارد که حبس خانگی سربرنیکوف واقعن به مسائل مالی مربوط باشد.

آهنگین تر از زندگی/دیالوگ در سینمای فرانسوآ تروفو/سابین بوفیس-فی یو

0
برای فرانسوا تروفو دیالوگ ها از فیلمی به فیلم دیگر، به یکدیگر پاسخ داده و تکمیل کننده همدیگرند. دیالوگها با زنجیره ای پنهانی به هم آمیخته می شوند، و تا انتها به وسیله ی این فیلنامه نویس-دیالوگ نویس و کارگردان، با حساسیت بسیار آشکار، نگاه ملایم، بازیگوش و هیجانی عمیق نسبت به زندگی و احساسات بشری، نوشته و هدایت می شوند.
زاون جوان در پشت صحنه فیلم نقش خیال

گزارشی از سینمای آزاد یا تجربه سینمای آزاد به میانجی«عمو زاون»/اردوان تراکمه

0
نکتۀ مهمی که در هسته ‏های سینمای آزاد در اصفهان، تهران و شهرهای دیگر خودنمایی می‏ کرد ارتباط زنده و پویای آن‏ها با مردم بود، به‏ طوری که در آن فضای تسلط فیلمفارسی آن‏ها توانستند به‏ وسیلۀ اکران منظم فیلم‏ هایشان در خانه ‏ها، دانشگاه ‏ها و مکان ‏های غیر رسمی ‏ای از این دست، خارج از سالن‏ های بزرگ نمایش رسمی فیلم، و به دور از استبداد پخش رسمی، مخاطبان خودشان را به شکلی پویا و زنده «خلق» کنند.