زیبایی یا تشنج زاست یا اصلاً وجود ندارد.
نادیا،آندره برتون
ایده نقد: دلیل بیرونی ظهور جنبش سوررئالیسم تضاد بین اعضای دادائیسم بود چرا که اکثر کسانی که سوررئالیسم را پدید آوردند و در رأس آنها آندره برتون، از اعضای جنبش دادا بودند. اما در جایی آنها در نگرش خود به مسائل اجتماعی و سیاسی و نقش هنر در نسبت با آنها با دیگر دادائیست ها دچار اختلاف و تضاد شدند. سوررئالیست ها بیشتر از تخریب به دنبال آزادی و فردیت بودند و به همین دلیل از دادائیسم جدا شدند و سوررئالیسم را پدید آوردند. اکثر اعضای این گروه چپ گرا بودند و دلیل اصلی این چپ گرایی هم این بود که کمونیسم در آن زمان به نوعی مظهر طغیان به نظر می رسید. البته آنها کمونیست معمولی نبودند و به همین دلیل در حزب کمونیست فرانسه هم دوام نیاوردند. آنها فردگرا بودند و به شدت به خیال بها می دادند، در حالی که رویکرد کمونیستی مسلط با فردگرایی و و خیال مخالف بود.
واژه سوررئالیسم را نخستین بار آپولینر در سال 1903 در نمایشنامه ای به نام «سینه های تیره زیاس» به کار برد. اولین مانیفست سوررئالیسم در سال 1924 نگاشته شد. در آن مانیفست در توضیح سوررئالیسم آمده است که «سوررئالیسم خودکاری روانی محضی که مقصود از آن بیان شفاهی یا کتبی عملکرد حقیقی اندیشه است، اندیشه القا شده در غیاب هرگونه نظارت عقل و فارغ از هرگونه نظارت هنری یا اخلاقی.» آنها ضد عقلگرایی عمل می کردند و به شدت از فروید تأثیر گرفته بودند و به همین دلیل هم طرفدار اتوماسیون، یعنی نگارش خودکار بودند. در نقاشی و آثار هنری و ادبی دیگر خود، اشیاء را دچار دگردیسی می کردند و در معانی مختلفی به کار می بردند. آنها می خواستند نقش محوری تخیل را به آن بازگردانند و آزادی زبان را بخش مهمی از آزادی بیان در هنر می پنداشتند تا از طریق آن امکانات ضمیر ناخودآگاه را افشا کنند و آن نقطه اسرارآمیز را که تناقض به ترکیب می انجامد پیدا کنند. اهداف سوررئالیست ها با وجود رهایی اندیشه و هنر خودبنیادشان منحصر در هنر و انواع آن نبود بلکه به عنوان افرادی انقلابی مصمم به تغییر دادن ماهیت آگاهی و دگرگون کردن تصور ما از چیستی واقعیت بودند.
سوررئالیست ها به دو دلیل سینما را بسیار مهم می پنداشتند، اول اینکه از آن جهت که به شدت مدرن و آوانگارد بودند و از هر چیز جدیدی استقبال می کردند سینما را شکلی مناسب برای تبلور دید هنری خود می دانستند، هنری جدید و بسیار آزاد. دلیل دوم هم این بود که در سینما توانمندی عظیمی برای بیان رؤیاها، اشتیاق ها و فعالیت های ضمیر ناخودآگاه می دیدند. سینما می توانست به سوررئالیست ها کمک کند تا تصاویر ذهنی خود را در زمان جاری کنند و خود زمان را با رهایی و بی قیدی مخدرگونه خود به چالش بگیرند. نخستین فیلم سوررئالیستی «صدف و مرد روحانی» بر اساس فیلمنامه ای از آنتونن آرتو نظریه پرداز بزرگ تئاتر و توسط ژرمن دولاک در سال 1927 ساخته شد. فیلم که درباره عشق سودایی یک افلیج جوان و روحانی است سرشار از سمبل های فرویدی است. اما آن اثری که سوررئالیسم با آن سینما را دگرگون کرد و در تاریخ سینما اثری فراموش نشدنی و شگفت انگیز به به جا گذاشت «سگ آندلسی» بود که در سال 1928 ساخته شد. این فیلم را مهمترین کارگردان جنبش سوررئالیسم و یکی از بزرگ ترین فیلمسازان تاریخ سینما یعنی لوئیس بونوئل با همکاری سالوادور دالی ساخت. دگردیسی، فروید گرایی، فراتر از عقلگرایی گام برداشتن و حتی رهایی و آزادی در خلق- تا آنجا که در سینما میسر است- و دیگر اصول سوررئالیستی در این فیلم تبلوری تام و تمام داشت. روایت آنچه در فیلم می گذرد با وجود کتاب ها و مقالات بی شماری که درباره اش نوشته شده است همچنان ساده و دست یاب نیست. بونوئل و دالی در سال 1930 کار مشترک دیگری به نام «عصر طلایی» را ساختند. فیلم با نمایش عشقی دیوانه وار، سرشار از پرخاشگری و نقد جامعه محافظه کار بود.
تمهیدات سینمایی به جا مانده از امپرسیونیسم آوانگارد، التقاطی بودن در استفاده از عناصر دیگر گونه های هنری و فروریزی اصول ثابت داستانگویی برای برآوردن تجربه ای بی بدیل و بیرون از تسلط قصه پردازی و واقعگرایی از مهمترین اصول سینمای سوررئالیستی بود. با از بین رفتن تقریبی تمام محدودیت های فنی سینما، سوررئالیسم از خیال به واقعیت بدل شد و مرد! امروزه دیگر آن تصاویری که سوررئالیست ها خلق می کردند برای سینما خاطراتی از دوران بدویت محسوب می شود اما چون نیک بنگریم به همین علت، مسئله سوررئالیسم از قضا در همین زمانه، حقیقت خود را افشا ساخته است، حقیقتی که به ضمیر ناخودآگاه و برآشفتن واقعیت مألوف توسط واقعیت درونی و ذهنی انسان بر می گردد. سوررئالیسم حاصل توجه به درون است، نه توجه به بیرون، حاصل سوژه و بیرون ریزی آن همچون بیرون ریزی ذهن روی تخت روانکاوی و نه بازنمایی ابژکتیو سوژه در روایت ها و داستان های از پیش ساخته شده و محافظه کاری که جامعه بر خیال تحمیل می سازد.
*تصویر اصلی مطلب مربوط به فیلم «صدف و مرد روحانی» است.