معرفی و نقد آلبوم جدید شارلوت گنزبورگ
هنر شارلوت گنزبورگ تکامل یافته و آلبوم رِست اثری باارزش، اگرچه همراه با ایرادهاییست.
درامانقد-موسیقی: سینمابازان شارلوت گنزبورگ را بیشتر به واسطه نقشهای جنجالیاش در فیلمهای لارس فون تریر میشناسند. نقشهایی که برخلاف خودش که خجالتیست، از درنوردیدن مرزهای جاافتاده در هالیوود ابایی ندارند و زاویههایی کمتر دیدهشده از پریشانی بشر را به تصویر میکشند. اما او که از خانوادهای هنرمند آمده، تنها به هنر هفتم بسنده نمیکند و از همان کودکی به ضبط موسیقی پرداخته و صاحب چهار آلبوم است.(مترجم)
…
شارلوت گنزبورگ (Charlotte Gainsbourg) از زمانی در فرانسه مشهور شد که هنوز نمیتوانست راه برود و هنوز بار تمام انتظاراتی که وی میرود را به خوبی و مانند یک کیف برکین (Birkin) که اتفاقا از نام مادرش جِین برکین (Jane Birkin) الهام گرفته شده به دوش میکشد.
برکین هنرپیشهای انگلیسی و خوانندهای فرانسویست که در دهها فیلم به ایفای نقش پرداخته، از جمله فیلم بلوآپ (Blowup) که مورد علاقه هُنریپسندان است. مادر برکین هم هنرپیشه معروف جودی کمبل (Judy Campbell)، دوست افلاطونی و الهه الهام نمایشنامهنویس ستودهشده نوئل کوارد (Noel Coward) بوده. البته پدر و مادر کمبل هم هنرپیشههای معروفی بودند. اگر بگوییم هنرپیشگی در رگهای شارلوت گنزبورگ جاریست، زیادهروی نکردهایم.
پدر گنزبورگ یهودیای بود که از دست نازیها جان سالم بهدر برد و یکتنه موسیقی فرانسوی را احیا کرد و به راحتی میتوان از سرج گنزبورگ (Serge Gainsbourg) به عنوان مهمترین موزیسین قرن بیستم فرانسه یاد کرد. ترانههایش پر از واژهپردازیهای پیچیده است که ترجمهشان را بس دشوار میکند، اما آن تلفیق جاذبه جنسی و طنز پرمحتوا پیش یا پس از آن دیده نشده – انگار که رولینگ استونز (Rolling Stones) با رندی نیومن (Randy Newman) تلفیق شده باشد.
حاصل آشنایی برکین و گنزبورگ سر فیلمبرداری یک فیلم به جز یک سری ترانه هیجانانگیز و بانشاط، شارلوت هم بود. شارلوت فقط از جنبه فیزیکی حاصل این دو نبود، او در سن 14 سالگی جایزه سزار (Cesar) که معادل اسکار آمریکاییهاست را برد و اولین ترانه پرفروشش را که کار مشترکی با پدرش بود را هم ضبط کرده بود.
27 سال به جلو میرویم و شارلوت گنزبورگ کارنامه قابلتوجهی را برای خود دستوپا کرده است. برای بازی در فیلمهایش از آمریکا و فرانسه جایزه گرفته و میلیونها نسخه از آلبومهای موسیقی دوزبانهاش به فروش رفتهاند. پیدا کردن ردپای پدرش در آثار او که به سبک و سیاق خاصی پایبند نیستند کار سختی نیست، اگرچه همانند او با دست گذاشتن روی نقاط حساس جامعه، زمین و زمان را به هم نمیریزد. خلقوخوی او بیشتر شبیه مادر و مادربزرگش است: یاری الهامبخش و هوشمند که بیشتر دوست دارد سرچشمه الهام باشد تا استادی چیرهدست. پدرش ترانههای اولین آلبوم او، شارلوت برای همیشه (Charlotte for Ever)، را برایش نوشت و آن را تهیه کرد. برای آلبوم دومش، 5:55، جارویس کاکر (Jarvis Cocker) ترانه نوشت و نایجل گادریچ (Nigel Godrich)، تهیهکننده آلبومهای گروه ریدیوهِد (Radiohead)، آن را تهیه کرد. انگیزه آلبومش در سال 2009 با عنوان آیآراِم (IRM) – که معادل فرانسوی نام دستگاه MRI است – مدتی بود که در بیمارستان گذراند اما کار نویسندگی و تهیه آلبوم بر عهده بِک (Beck) گذاشته شد. در اینکه او استعدادی درخشان است تردیدی نیست، اما یکی از عوامل موفقیتش را میتوان سلیقه بسیار خوبش در زمینه انتخاب همکارانش دانست.
اما در آلبوم جدید گنزبورگ، رِست (Rest)، اوضاع متفاوت است. بله، صدای او نجواگری و بیانگری همیشگیاش را دارد. همانطور که انتظار میرود سبکهای متعدد و متفاوتی در این آلبوم به کار گرفته شدهاند مانند هیپ-هاپ، سینث پاپ، سایکدلیا و موج نو فرانسه. انتخاب همکاران در این آلبوم نیز بینقص بوده، اگرچه تعدادشان بیش از اندازهایست که انتظار داریم: پال مککارتنی (Paul McCartney)، اوِن پَلت (Owen Pallett)، کانِن ماکِسین (Connan Mockasin) و گای-مانوئل دو اومم کریستو (Guy-Manuel de Homem-Christo) از گروه دَفت پانک (Daft Punk). کار تهیه آلبوم بر عهده دیجی سباستین (DJ SebastiAn) فرانسوی گذاشته شده که در سابقه کاری او میتوان همکاری با دفت پانک، فرنک اوشن (Frank Ocean)، نرو (Nero) و سایرین را یافت. اما اینبار تمام این افراد در صندلی عقب نشستهاند – کسی برای او ترانه نمینویسد. برای نخستین بار گنزبورگ تقریبا تمام ترانههایش را خودش نوشته. نتیجه کار؟ خوب.
در بهترین حالت، گنزبورگ ژرفا را در سادگی پیدا کرده. در آهنگی که همنام آلبوم است و دو اومم کریستو آنرا تهیه کرده، او زمزمه میکند «در هوا قدم میزنیم/ در آسمان مهتابی معلقیم/ انگار میتوانم پرواز کنم/ وقتی با تو انقدر بالا هستم.» به قول همینگوی برای بروز دادن احساسات بزرگ به کلمات بزرگ نیازی نیست. صدایش به آرامی بر فراز ریتم دو اومم کریستو به پرواز در آمده، مانند بادی سرد در شبی مهتابی. آرامشبخش و کمی ترسناک است، مانند لالاییای برای بزرگسالان.
این سادگی بچگانه به طور قطع عمدی بوده و دلیلم رینگ ِا رینگ او رُزِز (Ring a Ring O-Roses)، آهنگ آغازین آلبوم است. ترجیعبند آن همان آواز معروف بچههاست اما با پایانی متفاوت. پیش از آن، چند «اولین» را مطرح میکند: اولین بوسه، اولین تماشاچیان، اولین سرمستی. پس از آن اولین اندوه، که به طور قطع به درگذشت پدرش سرج اشاره دارد و پس از آن اولین نوزاد. این زندگینامه خود گینزبرگ است که با چرخه زندگی مخلوط شده. حتی بِیس آهنگ هم از گذشته او و از آهنگ دوستت داردم… من هم نه (Je t’aime… moi non plus) آمده که محبوبترین آهنگ دوران موسیقیایی پدر و مادرش بوده، نکتهای ظریف در آهنگی شخصی راجع به زندگی و مرگ.
ترانه ددلی ولنتاین (Deadly Valentine) کاملا به انگلیسی و تک-بُعدیست. متن ترانه را میتوان به تعهدهایی تعبیر کرد که عروس و داماد به هم میدهند. «از این روز تا روزی که مرگ ما را از هم جدا کند» چندین بار تکرار میشود. شنونده منتظر پایانی هیجانانگیز میماند اما گینزبرگ تنها عشق بیپایان خود را به شریک زندگیاش تقدیم میکند. احتمالا این پایانبندی برای ایوان آتال (Yvan Attal) که سالهاست با او زندگی میکند راضیکننده باشد، اما برای بقیه ما کمی ناامیدکننده بود.
بیشتر اوقات رِست به طور کامل یک اثر شخصیست و هرچه ترانهها خامتر باشند موسیقی همراه آن ناهمخوانتر میشود. در کنار تو (Lying with You) راجع به دراز کشیدن در کنار پدر درگذشتهاش است. در این آهنگ شاهد سینتیسایزرهای محرک و ترسناکی هستیم که ما را به یاد موسیقی متن سریال چیزهای عجیبتر (Stranger Things) میاندازد. آهنگ کیت (Kate) راجع به درگذشت خواهر ناتنیاش است و بندهایی که در گام مینور هستند منتهی به یک هوک ماژور بیکلام و آسمانی میشوند «بام بام بام بام!» آهنگ ترشکها (Les Oxalis) که یادآور دیسکوهای قدیمیست، از بازدید از قبر خواهرش میگوید.
در این میان، ترانهای که پال مککارتنی نوشته به نام مرغ آوازخوان در قفس (Songbird in a Cage) مانند فعلی که اشتباه صرف شده باشد کاملا متفاوت از باقی ترانههاست. انگار به ترانهای از گروه پیشین مککارتنی، وینگز (Wings)، گوش میدهید و درمیان اینهمه ترانه شخصی و مانوس مانند ترانهای کوچهبازاری به نظر میآید. در انتها، رِست با آهنگی خستهکننده و یکنواخت پایان مییابد.
با تدوین بهتر قطعات، به احتمال زیاد رِست میتوانست به اثری بلندپروازانه تبدیل شود، اما شاید به واسطه مضامین شخصی ترانهها همچون کاری میسر نشده هست. با اینحال، لحظات ارزشمند این آلبوم کم نیستند. هنر شارلوت گنزبورگ تکامل یافته و آلبوم رِست اثری باارزش، اگرچه همراه با ایرادهاییست.
بهترین ترانهها: رِست، رینگ ِا رینگ اُ رُزز و کِیت.
ترجمه: محمدعلی برقعی
منبع: consequenceofsound.net