درامانقد-سینما: زندگی آدمها را دچار عادت میکند. اصلاً آدمیان به جایی میرسند که زندگی را همان عادات میپندارند. احساس درونی امنیت یا عدم امنیت در برقرار بودن عادت و بهم خوردن آن است که تعریف میشود. نفس آشنایی و احساس تعلق بر آمده از احساساتی است که عادات به وجود میآورند. اینگونه است که عادات از ما موجوداتی محافظهکار میسازند. در بسیاری از موارد تمایلات و رؤیاهای بلند و سرکش ما، به نفع عادات- اغلب به دست خودمان- سرکوب میشوند. این اخلاقی است که قدرت در هر شکل و با هر ایدهای، آن را در آدمها میپسندد و تقویت میکند؛ قدرت تلاش میکند از سرکشی و سرپیچی شهروندان فاجعه بسازد و آنها را در روندی قابل پیشبینی، که کنترلپذیر هم هست هدایت، محدود و حفظ نماید. به خصوص در جوامعی که سرکوب در آن اشکال پیچیدهای دارد و قدرت تا حوزههای خصوصی زندگی شهروندان نفوذ کرده است، مردمِ سر به زیر، به خود جرأت برهم زدن مرزها و در نوردیدن محدودیتها را نمیدهند و اساساً نیکی را در همین سر به تویی و ترس درونی شده تعریف میکنند. مردم یاد میگیرند که شهروندانی سر به راه و حرف گوشکن باشند و به منابعی که قدرتِ همه جا حاضر به آنها ارائه میکند، اطمینان نمایند.
فیلم «خاطرات بندباز» ساخته حامد رجبی که این روزها در گروه هنر و تجربه به نمایش در میآید، داستان پدر و پسری است که در یک خانه زندگی میکنند، اما با هم اختلافات فراوانی دارند. با وجود این، فیلم نمایانگر آن است که عنصری بنیادین میان این دو مشترک است و آن ترس است. این پدر و پسر از همان جمله شهروندان سر به راهی هستند که اعتراض نمیکنند؛ جسارت به خرج نمیدهند و اهل تغییر نیستند. درست است که پدر به خانه چسبیده و پسر دوست دارد که آن را به دست بسازبفروش بسپارد تا صاحب خانه شود و منبع درآمدی مطمئن داشته باشد، اما در واقع هر دو راه حل- چه حفظ گذشته چه دگرگون کردن آن به دست بسازبفروش – راهحلهایی محافظهکارانه و قابل پیشبینی است برای اینکه شخصیتهای فیلم در حصار امنی که برای خود ساختهاند درجا بزنند و بر مبنای قواعد عام و مسلط بر جامعه زندگی خود را سامان بخشند. اما ورود دختری غریب که گویی از سیارهای دیگر آمده و به شکلی دیگر با مسائل برخورد میکند زندگی این پدر و پسر را دگرگون میکند. آنها حالا میان خرابی و رهایی میمانند؛ میان ویرانی و آزادی. این آن مرز نهایی است که دختر پیش پای این دو میگذارد. این روندی است که میتواند حقارت زندگی پدر و پسر را آشکار نماید. فیلم در روایتی رازآمیز و با طمأنینه مسئله عمیق خود را جا میاندازد و در محدوده یک زندگی کوچک، در یک خانه قدیمی، جامعهای بزرگ اما کلنگی شده را نمایان میسازد.