درامانقد-تآتر: تآتر تجربی را میتوان تآتر رهایی نیز دانست، هرچند که در آزمایشگاههای گروهی هنرمندان مشهور تآتر تجربی، تمرینات بسیار دشوار و طاقت فرسایی انجام میشد و آنها همچون دانشمندانی صبور در پی کشف چیزهای غیر قابل پیشبینی بودند، اما این راه نرفته و تحمل تمرینات فیزیکی و روانی پر تنش، در راستای رها شدن از حالات معمول ناسالمی بود که انسان به سادگی در آنها زندانی شده است و به عادت، دیگر حتی ناسالم بودن و زندان بودن این زندان را درک نمیکند.
هنرمندان تآتر تجربی متوجه شدند که با وجود تلاش تآتر در راستای آزادی و استقلال انسان، ریشه عدم رهایی در وضعیتهایی نهانی و در مقایسه با درامهای پیچیده انتقادی، در مسائل به ظاهر اولیهتری نهفته است. نقشپذیری، مصرفگرایی و الگوی زندگی شهری، بدن انسان را محدود و معذب کرده، طبیعت را به مخاطره انداخته و در نهایت وجود انسان را به اسارت گرفته است. انسانها به شکلی افراطی و رنجآور در نقشهایی چون اولاد و والد گیرافتادهاند و اغلب درامها صرفاً دست به بازنمایی انتقادی این وضعیت میزنند. تآتر تجربی تلاشی در راستای کشف خالص بدن و ذهن، بازیابی مواجهه محض و ناب با طبیعت و فرا رفتن از نگاه مصرفی به اشیا بود، بههمین دلیل هم با وجود اینکه کمتر از تآتر داستانپرداز از زبان بهره میبرد، اما در خلق و تجربه احساسات درونی و بیانناپذیر، تأملبرانگیزتر و دیریابتر از تئاتر داستانگو مینمود.
نمایشنامه «ایتسی بیتسی» از مجموعه «تآتر به مثابه زندگی» است که توسط نشر لگا و با ترجمه محسن تمدنینژاد منتشر شده است. این اثر نوشته «ایبِن ناگِل راسموسِن» بازیگر، کارگردان، نویسنده و مدرس دانمارکی تآتر اودین است. تآتر اودین یک گروه تجربی است که«یوجینیو باربا» آن را در ۱۹۶۴ راهاندازی کرد تا بهطور درازمدت گروهی از هنرمندان کنار هم تآتر را به شکلی تمام وقت زندگی کنند. او در این راه به ایدهای دست یافت که «انسانشناسی تآتر» نامیده شد. باربا در میانه تمرینات خود به مطالعه و بازنگری آیینها و شیوههای متفاوت اجرایی پرداخت که ریشههای هنر نمایش و تقلید بودند و ارتباط انسان را با جهان صورتبندی کردند و به فرهنگ بدل ساختند. بههمین خاطر سفر باربا با گروه خود به این نقاط مبنایی فرهنگ بشری، با کشف رهایی از طریق بازنگری گذشته و به هم زدن نقشها از طریق فراخواندن الگوهای اولیه همراه بود، بهعنوان مثال یکی از این نقشها آنطور که در این نمایشنامه و ملحقات ارزشمند آن درک میکنیم نقش زن در جامعه و دگرگونی آن در این سبک تآتری بوده است. در یکی از مقالات کتاب با عنوان «لالهایی از گذشته» (پاسخ به یک تماشاگر پرسشگر) که نوشته خود راسموسن است آمده: «تمام انرژیهایم را آشکار میکنم و اجازه میدهم بدون بازنماییشان، بدون رامکردن، بدون محبوس کردنشان، جریان یابند. انرژیهایم را مجبور نمیکنم به سازگاری با قوانین زنانگیای که چشمیها، امیال و کلمات مردان بر زنان تحمیل میکنند و اغلب بازیگر زن را تبدیل میکنند به زنی که بیش از حد اهل خانه و خانواده است.»
چکیده آنچه در قرن بیستم رخ داده است و جنبشهای فمینیستی و مشابه آن را پدید آورده، در این نوشته نیز ملحوظ است و البته آرمانهای دیگری که از طریق همین رام نشدن، عدم سازگاری و دوری از بازنمایی رخ میدهند. در این نمایشنامه که یک خودزندگینامه نیز است و با سبکی شاعرانه و موسیقایی نوشته شده، وقایع تاریخی دهه ۱۹۶۰ در اروپا، جنبشهای مدنی، موسیقی راک، زندگی دور از تعلق و جستوجوی خود به مثابه عضوی از نوعی گمشده به نام انسان با سفر درونی و تجربیات احساسی «ایبن» شخصیت مرکزی نمایشنامه پیوند میخورد و در کار او بهعنوان اجراگر تآتر«اودین »به زایش و البته سکوت میرسد.
یکی از نکات پر اهمیت، چه در نمایشنامه «ایتسی بیتسی» و چه در آموزههای تآتر اودین «سکوت» است. در انتها ایبن در نمایشنامه میگوید: «از وقتی بهعنوان یک بازیگر، خودم را بهعنوان یک انسان کامل تصور کردم ظاهراً توانایی صحبت کردن را از دست دادم.» سکوت اینجا به معنای فقدان سخن نیست، نوعی مکاشفه است. بینش با سکوت خلق میشود، به مثابه عنصری رهایی بخش. در زندگی روزمره و آداب اجتماعی مرسوم، ارتباط سخن گفتن است و سکوت فقدان ارتباط پنداشته میشود، اما تآتر تجربی ارتباطی تازه را در سکوت خلق میکند و بههمان میزان که تآتر رهایی است، تآتر سکوت هم است؛ هنری زنده برای تجربه این واقعیت که سکوت میتواند شکلی از رهایی باشد. راسموسن در بخش دیگری از همین کتاب به خوبی و با کلامی شاعرانه که بافتی منطقی و آموزشی هم دارد میگوید: «آنچه تو به عنوان یک تماشاگر تجربه میکنی نه از کارگردان میآید و نه از بازیگر. کودکی است که صحبت میکند. ما باید گوشهایمان را از پیشداوریهای قبلی پاک کنیم، اگر بخواهیم حرف کودک را درک کنیم باید سکوت را پیدا کنیم.»