درامانقد-موسیقی: «صدای فرانک اوشن و اجرای روی صحنه جیمز براون رو به من بدید»، این قسمتی از ترانه «چیزهای بامزه» از گروه کارسیت هدرست است که ویل تولیدو خواننده گروه در آن با نقصها و کمبودهایش به عنوان یک راک استار شوخی میکند.
صدایش موقع خاندن شبیه ناله نوجوانی به نظر میرسد که به مدت هفت شبانه روز به او پستو داده اند و او به جایش هات داگ میخواسته و اجرای روی صحنه اش شبیه به لین است که ترجیح میداده (به جای اجرا) چشمانش را با قاشق چایخوری از کاسه در آورد.
با این همه او بدون این استعدادها هم موفق شده جمعیت بزرگ هیجان زده ای را مشتاق موسیقی خود کند.
تولیدو تجسم ذکاوت و حساسیت یک آرتیست است: آلبوم یازدهم او (در بیست و پنج سالگی) در واقع ضبط مجدد آلبوم ششم او است که در تنظیم به آهنگها جذابیتی دو چندان داده. حالا دیگر کارسیت هدرست یک بند ایندی راک پرآوازه و گردن کلفت و هیجان انگیز شده. دیگر آهنگها در اتاق خواب ویل تولدو ریکورد نمی شوند و با پروداکشنی حرفه ای ضبط شده اند. تغییراتی هم اعمال شده مثلا قطعه «غیرآدمیزادهای جوانِ عصبی» ترانه اش تغییر کرده ولی به طور کلی هدف اصلی ضبط دوباره آلبوم نه تغییراتی از این دست که با هدف دیده شدن بیشتر یک آلبوم مهجور(در زمان انتشار اولیه) بوده است.
در ترانه های کارسیت هدرست نوعی زیاده روی در پرداختن به زندگی روزمره شخصی یا «روایتی درباره خود» مواجه می شویم. ولی خراشیدن و انگولک کردن زخمهای زندگی برای تولیدو امری بسیار مهم است. در آهنگ «زندگی ساحلی در مرگ» او بیش از سیزده دقیقه(مدت زمان قطعه) تلاش می کند تا سردرگمی و تلخی و خشمش را رها کند و درون این صراحت ویران کننده شیرجه بزند:
«وقتی رفتم پیش دوستام تظاهر کردم که مست هستم/ من هیچوقت نرفتم پیش دوستام/ همه مون نشسته بودیم پای اسکایپ/ بعد من خندیدم و بحثو عوض کردم»
مواقعی بوده که منتقدین کمتر با تولیدو مهربان بودند تا او خودش را جمع و جور کند، با این وجود کارسیت هدرست به شکل فزاینده ای طی سالهای اخیر تبدیل به بند با اهمیتی شده و به تبع آن تولیدو هم تبدیل به صدایی غیرمعمول و مسحورکننده.
در ادامه یکی از قطعات آلبوم به نام «my boy» را می شنوید.
ترجمه: سام دولتی
منبع: گاردین