نماد سایت درامانقد

رؤیای کودکی که قدم به ماه گذاشت/ یادداشت درباره «آپولو ده و نیم: یک ماجراجویی فضایی»/سحر عصرآزاد

درامانقد-سینما: انیمیشن «آپولو ده و نیم: یک ماجراجویی فضایی» آمیزه‌ای است از تجربه‌های واقعی و رویاهای شخصی یک پسربچه آمریکایی در دهه ۶۰ میلادی که با ظرافت به سمت خوانشی دراماتیک از روایت مستندگون تجربه‌ای جمعی پیش می‌رود.

ریچارد لینکلیتر که از دهه ۸۰ وارد حیطه فیلمسازی شد، فیلم‌های متعدد و قابل تأملی ساخته که بخش اعظم آنها براساس فیلمنامه‌های خودش هستند. از آن جمله می‌توان به سه گانه «پیش از طلوع»، «پیش از غروب» و «پیش از نیمه شب» اشاره کرد که برای فیلمنامه «پیش از غروب» با همکاران نویسنده‌اش؛ کیم کریزان، ایتن هاک و ژولی دلپی نامزد دریافت جایزه اسکار شد.

وامداری به اتمسفری مستندگون و پیگیری کاراکترهای واقعی و ملموس بر این بستر در گذر زمان واقعی، از مولفه‌های مورد علاقه لینکلیتر هستند که می‌توان ردپای آن را در انیمیشن «آپولو ده و نیم: یک ماجراجویی فضایی» هم دنبال کرد.

همچنانکه در این سه گانه با بازیگران و کاراکترهای ثابت، رابطه یک زوج عاشق را طی ۱۸ سال با تکیه بر تغییرات کاراکترها و کیفیت این رابطه در گذر زمان به تصویر کشید و تجربه‌ای منحصر به فرد بود.

همچنانکه فیلم «پسرانگی» ۱۲ سال از زندگی پسربچه ای را تا رسیدن به نوجوانی و بلوغ دنبال کرد و …همچنانکه تازه‌ترین فیلم در حال ساختش؛ موزیکالی به نام «با شادمانی چرخ می‌زنیم» ۲۰ سال همراهی با کاراکتر اصلی را که یک موزیسین است، به تصویر می‌کشد و قرار است سال ۲۰۴۰ به نمایش دربیاید.

با این نگاه رویکرد او به ثبت تجربیات دوران کودکی خود که پیوندی محکم با مأموریت فضاپیمای آپولو ۱۱ و سفر نیل آرمسترانگ برای قدم گذاشتن روی کره ماه دارد؛ در قالب انیمیشن که قبلتر به نوعی در «زندگی بیداری» و «یک پوینده تاریک» تجربه کرده، نه تنها عجیب نیست بلکه هیجان‌انگیز است.

«آپولو ده و نیم: یک ماجراجویی فضایی» با تکیه بر نریشن راوی (جک بلک) پیش می‌رود که شخصیت محوری درام است. استن داستان زندگی خود را حوالی سال ۱۹۶۹ در شهر هیوستن ایالت تگزاس روایت می‌کند. پسربچه‌ای در خانواده‌ای پرجمعیت در کنار خواهران و برادران، مادر و پدری که در ناسا شغل اداری دارد و زندگی و تخیلاتش با فانتزی سفر فضایی درآمیخته است.

با تکیه بر همین خط داستانی، انتخاب هوشمندانه لینکلیتر برای رفتن به سمت انیمیشن برای بازسازی یک دوران شناسنامه‌دار از تاریخ معاصر آمریکا که رویدادی واقعی را با تکیه بر فانتزی ذهن یک پسربچه کنجکاو به تصویر می‌کشد، بیش از پیش خودنمایی می‌کند.

چراکه قرار نیست این انیمیشن صرفاً اثری خودنگارانه باشد که به بازسازی مختصات زندگی یک دوران بپردازد؛ همچون خیل فیلم‌های این‌چنینی که به شدت باب شده است. بلکه سفر فضایی آپولو ۱۱ هسته ملتهبی است که از قِبَل آن قرار است به تخیلات ذهنی لحظه‌ای استن راه پیدا کنیم و طبعاً انیمیشن تنها محمل برای ورود به این فانتزی نشأت گرفته از رئالیسم زندگی او است.

به همین واسطه آنچه از شیوه، آداب، رفتار و مولفه‌های نوستالژیک زندگی این خانواده آمریکایی در زمان، مکان و جغرافیایی شناسنامه‌دار ثبت می‌شود، فقط اهمیت گذشته‌نگاری ندارد بلکه جزء به جزء آنها بسترسازی ذهنی یک بچه آمریکایی را به گونه‌ای ظریف و دقیق پیش می‌برند که به شکلی درونی نماینده یک نسل است.

نسلی که با رویای گام نهادن روی کره ماه به شکلی اجتناب‌ناپذیر کودکی و تخیلاتش رنگامیزی شد و طبعاً توجه مخاطب را معطوف به بزرگسالی این نسل می‌کند که کارگردان اثر؛ لینکلیتر نماینده‌ای از آنهاست. جوانی که به فیلمسازی روی آورد و آن رویای بزرگ را به فانتزی و جادوی سینما در وامدارترین شکل به مستند و واقعیت پیوند زد و همچنان به اندوخته فانتزی‌های کودکی‌اش آویخته است.

خط اصلی با پیگیری روایت استن از کودکی، زندگی، تفریحات و تجربیات شخصی که خاطرات جمعی یک نسل از این دوران طلایی است؛ به شکلی هوشمندانه جهان اثر را بسط داده و به ثبت رویدادهایی شناسنامه دار همچون ترور جان اف کندی، جنگ ویتنام و … حتی پدیده‌هایی همچون هیپی‌ها، بیتلز و … نهایتاً نوع زندگی کارمندی در حاشیه هیوستون، وسایل بازی، برنامه‌های تلویزیون و … می‌پردازد.

به همین شکل هم نقب می‌زند به اتمسفر آن دوران؛ پیشرفت تکنولوژی و آنچه کندی از مردم آمریکا خواست تا برای ورود به دورانی تازه و سفر به فضا تلاش کنند. این همان رویای آمریکایی است که در تخیلات قهرمان انیمیشن تبدیل به فانتزی منحصر به فردی می‌شود.

در واقع از دل یک رویا و خواست جمعی، به تدریج داستان ذهن تخیل‌پرداز استن برجسته می‌شود که به واسطه شغل پدرش ارتباطی شخصی‌تر با ناسا دارد و دلش می‌خواسته پدرش به جای کارمند ناسا یکی از همان فضانوردان باشد و … حالا این خواسته ناممکن او را به رویای بزرگتری پیوند می‌دهد.

داستان تخیلی که استن از مأموریت سرّی آپولو ده و نیم (قبل از آپولو ۱۱) و انتخاب خودش برای مأموریت آزمایشی می‌سازد، از همین بسترسازی ظریف نشأت گرفته که به شکل موازی با سفر واقعی نیل آرمسترانگ و قدم گذاشتن او روی کره ماه پیش می‌رود.

تجربه‌ای که به نظر می‌آید به واسطه جهان‌بینی و دیدگاه لینکلیتر محدود به مشاهده محض یک رویداد مهم نمی‌شود بلکه بازی ذهن و حافظه و تخیل را قادر به بازسازی تجربه‌هایی می‌کند که در واقعیت ناممکن هستند؛ همچنانکه همین انیمیشن و جادوی سینما چنین نقش و تأثیرگذاری در زندگی ما دارند!

«آپولو ده و نیم: یک ماجراجویی فضایی» یک فینال قابل تأمل و هوشمندانه دارد که بهترین پایان برای این انیمیشن است. در سکانس پایانی درحالیکه قرار است مأموریت آپولو ۱۱ لحظه به لحظه از تلویزیون پخش شود و همه اعضای خانواده نظاره‌گر آن هستند، مأموریت آنقدر طولانی می‌شود که به تدریج بچه‌ها پراکنده می‌شوند و استن هم مقابل تلویزیون خوابش می‌برد و تماشای آن لحظه تاریخی را از دست می‌دهد درحالیکه پدر به جای او افسوس می‌خورد.

اما مادر درحالیکه او را در خواب به اتاقش می‌برد؛ جمله تعیین‌کننده‌ای می‌گوید (او فکر خواهد کرد همه چیز را دیده؛ می‌دانی حافظه چطور کار می‌کند!)

مادر درست می‌گوید چراکه در همان لحظات ذهن تخیل‌پرداز استن در حال تجربه فانتزی قدم گذاشتن روی کره ماه طی مأموریت سرّی‌اش است و لینکلیتر با قرینه پردازی این دو تجربه واقعی و فانتزی در کنار هم، این دیدگاه زیرپوستی و هوشمندانه را به لایه های متعدد اثر افزوده و به عنوان تجربه ای شخصی-همگانی به رسمیت می‌شناسد.

 

 

منبع: نماوامگ

خروج از نسخه موبایل