نماد سایت درامانقد

سینما، واقعیتِ مهاجم/بازخوانی مکاتب سینمایی/علیرضا نراقی

از نظر ما سینما مهمترین هنر است.

لنین

ایده نقد: بعد از انقلاب اکتبر 1917 در شوروی نسلی از هنرمندان و سینماگران پرورش یافتند که در انقلاب مأثر و از آن متأثر بودند. با وقوع این انقلاب تولیدات سینمایی شوروی ابتدا کاهش یافت، عده زیادی از سینماگران و صاحبان استودیوها مهاجرت کردند یا دست از فعالیت برداشتند. اما در این بین عده ای فیلمساز جوان و نوگرا عرصه ای مناسب برای اجرایی کردن ایده های خود در ارتباط با سینما پیدا کردند. ژیگا ورتوف، سرگئی آیزنشتاین، الکساندر داوژنکو و وسولد پودوفکین در میان این سینماگران نام ور و پایه گذار مکتبی محسوب می شدند که به مکتب مونتاژ شوروی شهرت یافت.

ژیگا ورتوف با نام اصلی دنیس کافمن پس از انقلاب کار تدوین فیلمهای خبری با نام اخبار هفته را انجام می داد. او بعد از ساختن فیلمی درباره جنگ های داخلی بین سرخ ها (بلشویک های کمونیست) و سفیدها (نیروهای ضد بلشویک ها) پایه گذار جریانی در سینما شد که سینما –حقیقت نام گرفت. ورتوف بین سالهای 1922 تا 1925 حدود بیست و سه فیلم با مشخصات سینما – حقیقت ساخت. این فیلم ها متأثر از تفکر لنین بودند که فیلم را ابزاری برای آموزش توده ها می دانست. ورتوف در این آثار از نماهای درشت و تقسیم بندی موزون سکانس ها به همراه استفاده متقابل بین نوشته ها در فیلم و تصاویر استفاده می کرد. او با حضور داستان های تخیلی در سینما مخالف بود و اعتقاد داشت که فیلم باید از تصاویر مستند ساخته شود. او در مقاله ای در سال 1925 نوشت: “مرگ بر فیلمنامه های افسانه پرداز بورژوازی، درود بر زندگی همانگونه که هست.” ورتوف گروهی تشکیل داد به نام سینما- چشم(Kino-Glaz). او می گفت:” من، چشم سینما هستم. من چشم مکانیکی هستم. من دستگاهی هستم که دنیا را به شما نشان می دهم و در این راه تنها من قادر به انجام این کار هستم.”

ورتوف و اندیشه های فیلمسازی او در سال 1924 با فیلم مرگ لنین که به مناسبت مرگ رهبر ساخته شده بود، اعتباری بیشتر یافت و نام او را بیش از پیش مطرح کرد. او تا پیش از سال 1929 که مهمترین فیلمش «مردی با دوربین فیلمبرداری» را بسازد، مستندهایی انقلابی ساخت که از جمله آنها می توان به «به پیش،شوروی» و«یک ششم جهان» اشاره کرد. اما «مردی با دوربین فیلمبرداری» را به نوعی می توان مهمترین فیلم و در واقع مرجع سینما-چشم محسوب کرد. در این فیلم محور بیشتر از آنکه یک انسان باشد، سینما- چشم است. مأمور فنی با وسائل خود به سرعت از همه  تصاویر عبور می کند، به اتوموبیل ها نزدیک می شود، از دودکش ها بالا می رود، به دیواره یک قطار در حال حرکت می چسبد. لوکوموتیوها از روی دوربین می گذرند و یا با فاصله ی ناچیزی از کنار آن عبور می کنند، ترامواها در چهار راه ها با یکدیگر برخورد می کنند. آن گاه تصویر به طور کامل بی حرکت می شود و دوربین به یک یک چهره ها با دقت بسیار نزدیک می شود. در اینجا گویی زندگی با دوربین غافلگیر می شود و دیگر به پیش انحصار خود در دوربین باز نمی گردد.

ورتوف در سال 1931 با سفر به خارج شوروی و نمایش فیلم «مردی با دوربین فیلمبرداری» بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به نوعی سبکی که پایه گذاری کرده بود را جهانی کرد. البته نمایش فیلم در شوروی با انتقادات زیادی مواجه شد. فیلمهای ورتوف در حکومت استالین به شدت سانسور شدند و او از سوی نظام حاکم مطرود گشت. هیچگاه زندانی نشد اما در سال 1949 در فهرست سیاه قرار گرفت و سرانجام در سال 1954 از دنیا رفت.

خروج از نسخه موبایل