نماد سایت درامانقد

یک نفر،اما بیشتر/درباره نمایش «مثل شلوار جین آبی»/علیرضا نراقی

درامانقد-تئاتر: یک مرد با تیشرت و شلوار در صحنه ای خالی ایستاده است. ابتدا زمان قابل توجهی را در سکوت به تماشاگران خیره می شود و همه اینها  به نظر ما را با نمایشی لخت و کم ماجرا روبرو خواهد کرد، اما این تنها ظاهر ماجراست. در مونولوگ «مثل شلوار جین آبی» با یک نمایش تک نفره ماکسیمالیست(فزون گرا) روبرو هستیم. کار احسان گودرزی که پیشتر هم اجراهای موفقی داشته است با ترکیب تکنیک­ها و تمهیدات مختلف زبانی و دراماتیک در کنار تخیل آشفته و ذهنی از هم گسیخته به یک روایت سورئالیستی رسیده است که پر از تصویر و موقعیت و حرکت است. نمایش نه تنها اثری مینیمالیستی(کمینه­گرا) نیست بلکه یک اثر ترکیبی به شدت ماکسیمالیست است که عناصر متنوعی را در دل ساختار متن قرار داده و با یک بازی پر کنش، جسورانه و متبحرانه مدام مخاطب را با چیزی بیشتر از متن در اجرا مواجه می کند هر چند که همچنان متن پایه پرمایه و پر رنگ نمایش است.

فرم پیچیده زبانی و تلاش برای هم سطح کردن بازی با این فرم پیچیده و ریتم فزاینده درون متن  اثر نهایی را به ترکیبی بدل کرده است که گویی میان بازی(بازیگر) و زبان(متن) در نوسان است و هر یک را با دیگری تقوم می بخشد. گودرزی تلاش کرده ریتم تند و ساختار پیچیده زبان را به شکلی بیرونی و حتی اغراق شده­تر در بازی تجسم ببخشد اما به نظر می رسد فقدان یک عنصر باعث شده است که اندازه این همراهی بازی با متن از تعادل خارج شود و برخی ایده­های ناب و لحظه­های جذاب را بیش از اندازه استفاده و خرج شود.

اینکه مؤلف تلاش کرده با بهره بردن از عنصر تکرار و ریتم همراه با ادای گاه شعرگونه( به لحاظ ساختار زبانی) جملات جهان گسیخته ذهن شخصیت را بسازد قابل فهم است اما حفظ تعادل در این مسئله نیاز به یک کارگردانی دقیق­تر دارد. به نظر می رسد در این فرایند رسیدن متن خوب به یک بازی درخشان که در نمایش «مثل شلوار جین آبی» اتفاق می افتد یک حلقه مفقوده وجود دارد که آن نیز کارگردانی است، به این معنا که بتواند همچون یک ویراستار بی رحم به جان متن و بازی بیفتد و آن را متعادل کند و در همه شئون به پختگی برساند. اما با وجود همین فقدان در نهایت نمایش احسان گودرزی اثری سرحال و خوش ریتم است که مخاطبش را قطعاً راضی از سالن بیرون می فرستد. نمایشی که قدرت بازیگری و متن در آن سبب شده که یک نمایش تک نفره بدون کوچکترین ابزاری به یک تئاتر کامل بدل شود. تجربه ای که میان ساختن موقعیت های واقعی و انضمامی و یک فضای سورئالیستی بدیع به شکلی دلپذیر در نوسان است.

 

منبع:سازندگی

خروج از نسخه موبایل