نماد سایت درامانقد

زنده باد کپی/نگاهی به فیلم «لونه زنبور»/سام دولتی

نگاهی به فیلم «لونه زنبور» ساخته برزو نیک نژاد

 

درامانقد-سینما: اقتباس از سینمای آمریکا در سینمای ما امر نوظهور و تازه ای نیست، ژانر کمدی هم که سوگلی فیلمنامه نویسانی است که اکثر اوقات بدون اشاره به فیلم اصلی از طرح کلی گرفته تا گاهی اوقات حتی دیالوگ را کپی میکنند. از فیلم «شوخی» همایون اسعدیان که کپی فیلم «قهرمان» استیون فریزر است گرفته تا فیلم «چپ دست» آرش معریان که کپی «پنجاه قرار اول» پیتر سیگال است و البته «مارمولک» ساخته کمال تبریزی که برداشتی از «ما فرشته نیستیم» نیل جردن است و بسیاری نمونه قدیمی یا معاصر دیگر.

نیمه پر لیوان این است که از تماشای سوژه های بعضی کمدی های داخلی معاف می شوید و حداقل با یک موقعیت کمیک هوشمند مواجه خواهید شد، نیمه خالی لیوان اما میشود افسوس بر نبود خلاقیت نویسندگان ایرانی و عدم توانایی برای خلق حتی یک «ست-آپ» کمیک برای روایتی خنده دار، ست آپی به همین سادگی: «سارقینی بعد از مدتی سراغ پولهای مسروقه ای که در زمین متروکی دفن یا مخفی کرده اند می آیند و با سازه ای که روی آن بنا شده مواجه میشوند» این یک خط حتی یک طرح کامل هم نیست، تنها موقعیتی کمدی است که می شود آن را در نقطه مرکزی فیلمنامه قرار داده و حول آن طرح یک داستان کامل را ساخت، موقعیتی که آنقدر به مذاق نویسندگان ایرانی خوش آمده که طی پانزده سال اخیر سوژه دو سریال تلویزیونی و یک فیلم سینمایی شده است. اولین بار جرالد توماس در فیلم «کار بزرگ» در سال 1965 این داستان را تبدیل به فیلم کرده و سال 1999 هم لس میفیلد با ساخت فیلم «نوار آبی» با بازی مارتین لارنس کمدین سیاهپوست محبوب آن سالها نسخه دیگری از این داستان را روایت میکند. در ایران هم ابتدا سامان مقدم سریال «همراز» را در سال 1381 می سازد و به جای اداره پلیس یک مسجد قرار میدهد و ابولفضل پورعرب در نقش سارقی که حالا باید عابد و زاهد شده و تحت عنوان خادم مسجد به آنجا نفوذ کند را بازی می کند، به فاصله چهار سال علیرضا افخمی سریال «زیرزمین» را می سازد که این بار پولهای مسروقه در زیر زمین یک خانه کلنگی در پایین شهر مخفی شده است. فعلا «لونه زنبور» آخرین گرته برداری از فیلم پنجاه و چند سال پیش جرالد توماس است، صابر و مرتضی دو آفتابه دزد خرده پا هستند، پدر صابر بعد از سالها بی خبری با عتیقه ای قیمتی سر و کله اش پیدا می شود و آن را برای پنهان کردن به این دو می سپارد، آنها عتیقه را در زیرزمین خانه ای متروکه خاک کرده و برای پانزده روز از تهران خارج می شوند، پس از بازگشت سراغ عتیقه رفته و با خانه متروکه که حالا تبدیل به یک کلانتری شده است مواجه می شوند.

اما قسمت غم انگیز ماجرا اینجاست که علارغم تمام آنچه در نکوهش کپی کاری و بدون ایده بودن فیلمنامه نویس فیلم گفتیم، «لونه زنبور» استاندارد ترین و سر و شکل دار ترین کمدی بین سه کمدی اکران شده در اکران نوروزی امسال است، و نشان می دهد اجرای دوباره ایده های دستمالی شده اما استاندارد برای خلق یک موقعیت کمیک در طرح فیلمنامه از ایده های اورجینال دو کمدی نویس دیگر امسال موفق تر است و به جای تماشای بی هدف برشهایی از زندگی روزمره قهرمان سرگردان فیلم (که حالا چون داستان در دهه پنجاه و شصت یا در خارج می گذرد یا چون قهرمانش روی مواد است و دری وری می گوید به آن می خندیم) با قهرمانی روبرو هستیم که هدف دارد برای هدفش انگیزه ای منطقی و برای رسیدن به هدفش موانعی پیش رو دارد و به تناسب این موانع و بغرنج شدن وضعیت قهرمان در فیلم موقعیتهای کمیک ملموس و به درد بخوری ایجاد می شوند. پس طبیعی است که برای خنده گرفتن هم (غیر از یکی دو بار) مانند دو فیلم دیگر دم به دم دست به دامن شوخی جنسی یا پخش کردن آهنگ لس آنجلسی نمی شود. شوخیها در طول زمان فیلم به شکل یکدستی پخش نشده اند و گاه در قسمتی از فیلم انباشته شده و گاه مدت زمان زیادی خبری از شوخی نیست اما شوخیهای موثری از آب درآمده و خنده می گیرند. زوج کمدی جمشیدی و کیایی هم گرچه هردو در حال تکرار تیپهای سابق خود هستند اما در ترکیب با یکدیگر شیمی کارآمدی دارند.

مشکل دیگر فیلم مدت زمان طولانی آن است. فیلمنامه کشش تولید صد دقیقه کمدی را ندارد، کارگردان روی بامزه بودن کل کل دو بازیگر اصلی که دیالوگهایی را با سرعت زیاد در بحث و جدل با یکدیگر رگباری بیان می کنند خیلی حساب کرده. شاید اضافات این کمدی صد دقیقه ای هم همین دیالوگهای سرعتی باشند که بعد از بار سوم و چهارم به جای بامزه بودن صرفا اعصاب خردکن هستند.

برزو نیک نژاد که بعد از کمدی دوست داشتنی و شریف «زاپاس» دومین فیلمش را کارگردانی کرده قدمهایی کوچک اما مطمئن را در مسیر تبدیل شدن به یک فیلمساز خوب سینمای تجاری (که به قول لوون هفتوان عزیز در فیلم یک دزدی عاشقانه: خوبش، خیلی خوبه) برمیدارد. «لونه زنبور» با پایان بندی اش راه را برای ساخت قسمت دوم فیلم هموار کرده و فروش فیلم در گیشه مشخص خواهد کرد که آیا شاهد قسمت دومی هم خواهیم بود یا نه.

خروج از نسخه موبایل