نماد سایت درامانقد

گزارشِ نقد نمایش «شیرهای خان بابا سلطنه» در فرهنگسرای ارسباران

 درامانقد-تئاتر: نهمین نشست نقد صحنه با حضور افشین هاشمی، گلاب آدینه، مونا فرجاد، ریحانه سلامت، محمدرضا مالکی، علی­رضا ناصحی، رضا آشفته، بهزاد صدیقی و گروه موسیقی ول شدگان و با همکاری موسسه ی افرامانا عصر روز شنبه پنجم اسفندماه 96 در سالن ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی موسسه ی افرا مانا، در این نشست نقد صحنه رضا آشفته (منتقد تئاتر) و بهزاد صدیقی (نمایش نامه نویس، پژوهش گر، مدرس تئاتر و دبیر سلسله نشست های نقد صحنه)، افشین هاشمی(نویسنده و کارگردان و بازیگر) به همراه گلاب آدینه، مونا فرجاد، ریحانه سلامت، محمدرضا مالکی، علی رضا ناصحی (بازیگران) و مهران فلاحی و بهزاد حسن زاده (گروه موسیقی ول شدگان) درباره ی این اثر گفت وگو پرداختند.

در این نشست ابتدا بهزاد صدیقی با اشاره به این که نمایش «شیرهای خان بابا سلطنه» در دسته بندی نمایش های ایرانی جزو نمایش های سنتی و شادی آور و تخت حوضی قرار می گیرد، گفت: در این نمایش کارگردان، شخصیت سیاه و نمایش سیاه بازی را در شکلی جدید و مدرن نشان می دهد و افشین هاشمی به عنوان نویسنده و کارگردان تلاش کرده از شکل روایت کلاسیک این نوع نمایش فاصله بگیرد و نمایش شادی آور تخت حوضی را به شیوه ی جدید ارایه کند.

وی گفت: شیرهای خان بابا سلطنه با بازی های یک دست و با هماهنگی همه ی عوامل و به خصوص موسیقی که جزو لاینفک آن است، به شکلی اجرا می شود که قصه ی آن به درستی به مخاطب منتقل می شود. افزون بر این در این اثر مخاطب با نمایشی موزیکال ایرانی رو به رو می شود.

صدیقی هم چنین درباره ی ویژگی­های این اثر عنوان کرد: از ویژگی های این اثر ریتمیک بودن و داشتن فضای متفاوت در گونه ی نمایش ایرانی و حضور شخصیت سیاه زن است که با مهارت، قدرت و استادی گلاب آدینه نمایش داده می­شود.

در ادامه ی این نشست افشین هاشمی با اشاره به این که نمایش شیرهای خان بابا سلطنه تجربه ی سوم او در اجرای این گونه نمایش سنتی ایرانی است و قبلن نمایش های هتل ایران و حسنی و دیو و راه باریک پشت کوه را در سال های گذشته بر روی صحنه برده است، گفت: نمایش شیرهای خان بابا سلطنه به لحاظ فرم، وامدار شیوه ی اجرایی نمایش سنتی ایرانی نظیر نمایش های روحوضی و تعزیه است و به لحاظ محتوا برآمده از ایده ای است که علی یداللهی، فعال نمایش سنتی، به او داده است. یداللهی گفته بود در دوره ی ناصری قفسی بوده که شیری در آن بوده و بعد یک پلنگ داخل آن فرستاده اند.  شیر که تقلبی بوده از پلنگ می ترسد و پلنگ هم در جواب می گوید: نترس، من هم تقلبی هستم.

هاشمی هم چنین اضافه کرد: طبق معمول برای شروع نگارش دست به جست­ وجو زده و اطلاعاتی درباره ی این روایت و تأسیس اولین باغ وحش در ایران در دوشان تپه، در زمان ناصرالدین شاه کسب کرده است. هاشمی با بیان این که به شیوه ی نگارش خود در آثار قبلی که مبتنی بر داشتن یک پلات یا پیرنگ در ابتدا بوده گفت: در این اثر سعی کردم خود را محدود به یک چارچوب خاص نکنم و بیشتر بر خلاقیت و داستان پردازی تأکید داشته باشم.

گلاب آدینه (بازیگر نقش سیاه و شیر در این نمایش ) در بخش دیگری از این نشست با اشاره به این که او اولین انتخاب هاشمی برای ایفای نقش سیاه نبوده و قبل از او این نقش به مهدی هاشمی، همسر وی پیشنهاد شده و اساسن این نقش برای یک مرد به نگارش درآمده است، گفت: بعد از پیشنهاد بازی از سوی نوینده و کارگردان این اثر من از او فقط یک سوآل کردم که آیا از عهده ی این نقش بر می آیم و افشین هاشمی گفت: بله! برای من نظر کارگردان ورای همه ی نظرهاست، چون اگر خود را با سلیقه ی مخاطب تطبیق دهم نمی توانم درست عمل کنم، چون عده ای از تماشاگران ممکن است از بازی من خوش شان بیاید و عده ای دیگر از آن ها دوست نداشته باشند.

این بازیگر در ادامه ی صحبت های خود یادآورشد: من از کارگردان پرسیدم که بر ای ایفای این نقش سیاه چه صدایی باید داشته باشم که او در پاسخم گفت اصلن صدای عجیب و غریبی نمی خواهم، صدای سعدی افشار را هم فراموش کنید، چون صدای ایشان بر اثر خوراندن سرب از سوی رقیبان به آن شکل درآمده بود. برای من آوازها مهم بود. من همیشه آرزوی بازی در یک نمایش موزیکال ایرانی را داشتم. افشین هاشمی تصنیفی برای من فرستاد، من عین آن را تقلید کردم و بعد دیدم که کارگردان موافق آن بود. او مخالف طنازی و تکه پرانی بود، اما به تدریج و با سماجت و اصرار من و ناصحی و مالکی قانع شد و  بعد خودش هم پیشنهادهایی در طی تمرین برای افای نقشم می داد.

صدیقی در ادامه ی این نشست به حضور بازیگران زن در نقش سیاه در نمایش هایی که سال های قبل اجرا شده بود، اشاره کرد. او از فقیهه سلطانی در نمایش سلطان مار به کارگردانی گلاب آدینه یاد کرد و سپس گفت: جد از ایشان البته مریم معینی، شهره سلطانی، شبنم طلوعی و … به عنوان بازیگران زنی دیگری که نقش سیاه را بازی کرده بودند، هستند که همگی سعی داشتند متفاوت از آن چه مردان بازی می کنند، شخصیت سیاه را بازی کنند. اما گلاب آدینه اساسن متفاوت از همه ی سیاه ها بوده است.

گلاب آدینه در خصوص تحلیل خود از شخصیت سایه این نمایش و نقش خود در آن گفت: در بازیگری بدون هیچ پیش زمینه و یا حتا زمینه ای وارد نقش می شوم و همین موضوع باعث می شود در جریان تمرین و حتا اجرا به نقش برسد. دلیل استفاده از این روش هم فرصت برای ارائه و خلاقیت هر چه بیشتر در طی تمرین برای رسیدن به نقش است.

در بخش بعدی این نشست ریحانه سلامت دیگر بازیگر این نمایش، با اشاره به این که او به عنوان بازیگر جایگزین در دور دوم اجرای این نمایش حضور پیدا کرد، گفت: وقتی به عنوان بیننده نمایش را دیدم خیلی این صحنه ای که الان دارم در آن بازی می کنم، دوست داشتم و وقتی آقای هاشمی پیشنهاد این نقش را به من داد، بدون تأمل موافقت کردم، ولی بعد دچار استرس شدم. شب اول اجرا واقعن بد بودم ولی رفته رفته به اصطلاح روی غلتک افتادم و خوشبختانه آقای افشین هاشمی هم راضی بود.

مونا فرجاد نیز در این نشست به نحوه ی حضور خود و ایفای نقش در این نمایش پرداخت و گفت: پیشنهاد بازی در نقش طیاره در این نمایش از طرف خانم گلاب آدینه بود که من را به آقای هاشمی معرفی کرد. در ابتدا می ترسیدم که مبادا صحنه ی ما برای تماشاگر خسته کننده باشد. اما رفته رفته این ترس از بین رفت. در این جا لازم است که از گروه موسیقی این نمایش به خاطر صبر و حوصله شان در تمرین های همیشگی تشکر  کنم.

مهران فلاحی یکی از نوازندگان و آهنگسازان این اثر هم  با اشاره به شناخت و آگاهی کامل افشین هاشمی از موسیقی سنتی گفت: در ابتدای تمرینات ارتباط با این اثر برایمان مشکل بود، چون من و بهزاد حسن زاده و دوستان گروه موسیقی این نمایش، بیشتر موسیقی دستگاهی کار کرده بودیم در صورتی که کارگردان این نمایش خواستار موسیقی مطربی بود. این دو نوع موسیقی تفاوت های زیادی باهم دارند که با هدایت افشین هاشمی توانستیم از عهده ی اجرای آن برآییم.

محمدرضا مالکی، یکی دیگر از بازیگران این نمایش، در ادامه ی صحبت های نوازندگان و آهنگسازان این نمایش از این اثر به عنوان منسجم ترین نمایش ایرانی که در آن به ایفای نقش پرداخته یاد کرد و از نقش افشین هاشمی به عنوان یک لیدر و مربی که اجازه ی بروز هیچ گونه حاشیه در کار نمی دهد یاد کرد.

او هم چنین افزود: من برای رسیدن به نقش خود در هر نمایشی ابتدا صدای آن را پیدا می کنم و بعد سراغ فیزیک، و لحن و … می روم. در این نمایش نیز همین کار را با نقش قداره بند که شبیه شعبان استخوانی هزار داستان است، انجام دادم.

علیرضا ناصحی هم با اشاره به تجربه های زیاد خود در آثار ریتمیک و موزیکال گفت: در همه ی آن ها ما مشکل موسیقی داشتیم. به نظرم شیرهای خان بابا سلطنه یک اتفاق است. او با انتقاد از وضعیت نمایش های ایرانی گفت: چرا باید یک شکاف عمیق بین نمایش حسن کچل علی حاتمی و شیرهای خان بابا سلطنه افشین هاشمی به لحاظ زمانی باشد؟ او از نقش مؤثر افشین هاشمی در انتخاب بازیگر و شناخت خوب او از موسیقی به عنوان نکات مثبت این نمایش یاد کرد.

در بخش دیگری از این نشست رضا آشفته (منتقد و پژوهشگر تئاتر) با تأیید و تحسین این نمایش دلایل خود را این چنین عنوان کرد: اول به دلیل اساس فکری کار. دو گونه ی تئاتر ملی و اجتماعی در هر کشوری می تواند جریان ساز باشد. متأسفانه در تئاتر امروز ایران این دو گونه کم است. تئاتر مردمی کم داریم. اغلب ترجمه هستند که باید حالت پشتیبان، پیش برنده و آموزشی باشند نه جریان غالب. تئاتر فرم گرا هم داریم به دلیل نبود مهارت کافی فرم زده می شوند و هیچ ربطی به مخاطب ندارند.

این منتقد در ادامه ی سخنان خود اجرای نمایش شیرهای خان بابا سلطنه را موفق تر و حتا سخت تر از متن دانست. او اشکال بزرگ تئاتر ما را نشناختن اغلب کارگردانان و گروه های تئاتری موسیقی دانست و اظهار کرد: بنظرم کسی که موسیقی نمی شناسد اصلا نباید تئاتر کار کند، چرا که ریتم و هارمونی که از اساسی ترین عناصر تئاتر برای ارتباط با مخاطبند از مفاهیم موسیقیایی هستند و تعریفشان در موسیقی موجود است.

او هم چنین در این نشست به تلفیق شکل های اجرایی ایرانی در این نمایش و فهم درست کارگردان از این شکل ها اشاره کرد و در این باره گفت: هم نمایش های شادی آور و هم تعزیه باعث ایجاد لذت در تماشاگر می شود. اما متن این نمایش نامه با وجود آن که نویسنده استفاده ی درستی از زبان کرده و هماهنگ با گونه های نمایشی مختلف موجود در آن است، اما تعدد موضوع دارد و به نظرم می شود از دل این نمایش نامه سه یا چهار متن خوب که هر کدام به تنهایی واجد شرایط اجرایی مستقل هستند، نوشت.

او با اشاره به صحبت های آغازین افشین هاشمی گفت: من با دست باز در نگارش مشکلی ندارم، اما این شیوه ممکن است نویسنده را کمی از چیزی که می خواهد دور کند. هر متنی که بر پیرنگ استوار است اولین بازتابش این است که منجر به تحمل از سوی مخاطب می شود. ما وقتی می خواهیم این شکل خطی را کنار بگذاریم، اول باید خط را داشته باشیم و بعد آن را به هم بریزیم.

آشفته در بخش دیگری از سخنان خود به نقش زبان و بار کنایی و انتقادی تند و تیز آن در نمایش های روحوضی و استفاده ی درست از آن در نمایش شیرهای خان بابا سلطنه اشاره کرد و در بخش تعزیه نیز از حالت آهنگین کلام و استفاده از بحر طویل نام برد و اضافه شدن بدن بازیگر و استفاده درست از اطوار را از نکات مثبت اجرا شمرد.

در پایان این نشست که با استقبال مخاطبان نیز همراه شده بود، شرکت کنندگان این نشست پرسش های خود را مطرح کردند و سپس لوح تقدیری از طرف مدیریت فرهنگی هنری منطقه ی سه و فرهنگسرای ارسباران به مدعوین و گروه اجرایی این نمایش اهدا شد.

یادآور می شود سلسله نشست های نقد صحنه توسط باشگاه تئاتر فرهنگ سرای ارسباران با همکاری موسسه ی افرا مانا با هدف نقد و بررسی نمایش های در حال اجرای تهران، هر ماه در فرهنگسرای ارسباران برگزار می شود.

 

 

خروج از نسخه موبایل