نگاهی به فیلم خانهی دختر ساخته شهرام شاه حسینی
درامانقد-سینما: اکران فیلمهای توقیف شده چند ماه پیش با اکران فیلم «مادر قلب اتمی» آغاز شد. اکران ادامهدار فیلمهای توقیفی اتفاقی مبارک در سینمای ایران است اما اکران فیلم «خانه دختر» نشان از این دارد که یا فیلم سانسور زیادی داشته است و یا اینکه مشکلاتی اساسی در فیلمنامه دارد. شهرام شاه حسینی کارگردان فیلم در مصاحبهای اعلام کرده که ممیزی فیلم کمتر از یک دقیقه بوده است. اگر این مطلب صحت داشته باشد بایستی گفت فیلمنامه در قسمت انتهایی ایراد مهمی دارد و آن این است که بدون پایان مناسب و بدون گرهگشایی فیلم به اتمام میرسد. داستان راجع به روز قبل از عروسی سمیرا (رعنا آزادیور) است که در حادثهای مشکوک به خودکشی یا مرگ طبیعی از دنیا میرود. پریسا (پگاه آهنگرانی) و بهار (باران کوثری) درصددِ کشف راز مرگ سمیرا هستند. داستان در ادامه به بررسی مرگ سمیرا از زاویهی خویشاوندانش میپردازد. در یک سوم انتهایی تمهید روایی مناسبی برای گرهگشایی چیده شده است. به طوری که در یک سوم ابتدایی داستان از زاویه دید دوستان سمیرا است، در یک سوم میانی ماجرا به درون خانهی سمیرا کشیده میشود و در یک سوم انتهایی داستان به قبل از مرگ سمیرا میرود و چگونگی مرگ سمیرا را نشان میدهد. نویسنده و کارگردان در یک سوم انتهایی سعی دارند که با باز کردن مسئلهای حساس به نام معاینهی پزشکی، پرده از حقیقت ماجرا بردارند ولی دو موردی که در انتهای فیلم مغفول میماند به شدت به آن ضربه میزند. یک این که اصلا مشخص نمیشود که سمیرا مشکلی از گذشته برای معاینه دارد یا نه که از آن فرار میکند و دومی اینکه چگونگی مرگ سمیرا به مخاطب نشان داده نمیشود. اصرار نویسنده و کارگردان در خلال فیلم به این که ماجرای مرگ سمیرا را مشکوک جلوه دهند در انتها گریبان فیلم را میگیرد و پاسخ مناسبی به آن داده نمیشود.
پرویز شهبازی کارگردان فیلمهای اجتماعی و خاص سینمای ایران، فیلمنامه نویس «خانه دختر» بوده است. شهبازی در ساخت این فیلم نقش مهمی را ایفا کرده است. آنچنان که چه بازیگران و چه کارگردان عملا وی را مسبب ساخت «خانه دختر» میدانند و به نوعی وی مغز متفکر ساخت این فیلم بوده است. اما علیرغم انتظارات از شهبازی، فیلمنامهی «خانه دختر» دارای اشکالاتی است و در کارنامهی کاری پرویز شهبازی اثری متوسط تلقی میگردد. یکی از مشکلات فیلم، عدم شخصیتپردازی مناسب برای پرسوناژها است. فیلم به مانند دو امدادی عمل میکند و این دونده قصه را به دونده بعدی میدهد و خود فراموش میشود. به دلیل همین شخصیتپردازی ابتر، مخاطب تماما گمان میکند که پدر (بابک کریمی) در گذشته به سمیرا تجاوز کرده که اینقدر انفعالی و سرد با مرگ سمیرا برخورد میکند، در حالی که اصلا به این موضوع پرداخته نمیشود. یا نمونهی دیگر شخصیتپردازی و موقعیتسازی اشتباه جایی است که منصور (حامد بهداد) نامزد سمیرا به دروغ به دوستان سمیرا میگوید که سمیرا زمین خورده و مرگ وی اینگونه بوده است. به نوعی این سکانس باید مبیِن نقشی از منصور در مرگ سمیرا باشد ولی به واقع منصور نیز عامل مرگ سمیرا نبود. همانطور که اشاره شد بنابر صحبتهای کارگردان، اگر فیلم ممیزی زیادی نداشته مشکل بعدی فیلمنامه پایانبندی نامناسب آن است به طوری که وقتی مخاطب با تیتراژ فیلم مواجه میگردد با سرخوردگی از سالن سینما بیرون میآید. اما اگر به واقع فیلم در قسمت انتهایی با سانسور و ممیزی مواجه بوده، نمیتوان مشکل پایانبندی را به فیلمنامهنویس نسبت داد. دیالوگهای مبهمی که شخصیتها در مواجهه با یکدیگر رد و بدل میکنند نه تنها به بهبود روند فیلم کمک نمیکند بلکه در ذهن مخاطب نقش سانسور پررنگتر میگردد. یک نمونه از این دیالوگها زمانی است که منصور، پدر نامزدش را تهدید میکند که نگذارد پردههای بین آنها دریده شود. تمهید خوبی که شهبازی برای روایت داستان اندیشیده بایستی سرمشق سینمای ایران قرار گیرد. سه بخشی کردن فیلم، و تغییر زاویهی دید در انتهای فیلم برای پی بردن به زوایای دیگر قصه، تکنیکی به روز در سینمای جهان است که شهبازی به درستی از آن الگوبرداری کرده است.
در بحث کارگردانی، این فیلم گامی رو به جلو در کارنامهی شهرام شاه حسینی است. شاهحسینی به درستی از ساخت فیلمهای کمدی نه چندان مناسب فاصله گرفته و به نظر میرسد در ژانر ملودرام اجتماعی حرفهایی برای گفتن دارد. البته فیلم وی اشکالاتی را در زمینهی کارگردانی دارد ولی به نسبت فیلمهای کمدیای که ساخته است، در موقعیت بهتری قرار میگیرد. دکوپاژ سیال فیلم برای روایتی که نگارنده آن را به دو امدادی تشبیه کرده، مناسب به نظر میرسد. در بحث بازی گرفتن از بازیگران ولی کارگردان ناموفق بوده است. تقریبا تمامی بازیگران، بازیهای گذشتهی خود را در «خانه دختر» تکرار کردهاند. البته بازی پردیس احمدیه در نقش ستاره خواهر سمیرا جالب توجه است ولی باقی بازیگران نقشهای تکراری خود را در فیلمهای دیگر در این فیلم هم ادامه میدهند. تصویربردار و کارگردان در همکاری با یکدیگر به نقطهی مشترکی در فیلم رسیدهاند که نه تنها مخاطب، دکوپاژ مناسبی در فیلم میبیند؛ بلکه از تکنیک فوکوس-فلو برای جلوهگری بیشتر به شخصیتها نیز استفاده شده است. یکی از نکات مهم صداگذاری فیلم است. در سکانسی که منصور، دنبال سمیرا و خواهرش میرود، درون ماشین ضبط روشن است و از درون ضبط آهنگهای بهنام بانی و حامد همایون شنیده میشود. فیلمی که در سال 93 ساخته شده (سالی که نه خبری از بهنام بانی بود و نه حامد همایون) اینگونه صداگذاری باعث عدم باورپذیری برای مخاطب میشود. همین نکات ریز باعث میگردد که فیلم از اعتبارش کاسته گردد.
اگر فیلم در هفتههای ابتدایی به فروش خوبی رسیده به مدد عنوان “فیلم رفع توقیف شده” است و بایستی منتظر شروع روند افت فروش فیلم بود. چون چه فیلم سانسور شده باشد (که در این حالت نوعی فیلمسوزی در سینمای ایران اتفاق افتاده است) و چه نشده باشد (که در این حالت، مقصر اصلی ابهام فیلم، نویسنده و کارگردان هستند) عایدی مناسبی برای کسانی که به سینما میروند ندارد و گنگ است. اکران «خانهی دختر»، به مانند خود فیلم بسیار پرابهام است و بایستی دید در ادامهی اکران فیلمهای رفع توقیفی چه اتفاقی خواهد افتاد.