آنچه باید درباره «شعر بیپایان» جدیدترین فیلم آلخاندرو خودوروفسکی بدانید
درامانقد-سینما: آلخاندرو خودوروفسکی شیلیایی/ فرانسوی (متولد 17 فوریهی 1929) کارگردان تئاتر و سینما، نویسندهی فیلمنامه و نمایشنامه، بازیگر، نویسندهی کتابهای مصور، شاعر، تهیهکننده، آهنگساز و یک مرشد معنوی است. او که در وهلهی نخست برای فیلمهای آوانگاردش از جمله وسترن اسیدی «ال توپو» (1970) شناخته میشود، در پاریس دههی 1960 به یکی از بنیانگذاران جنبش آوانگارد و آنارشیستی «پانیک» بدل شد. او در 1966 اولین کتاب مصورش را با نام «آنیبال5» نوشت و در 1967 اولین فیلم بلندش را با عنوان «فاندو و لیس» ساخت که در مکزیک رسوایی به بار آورد و در نهایت توقیف شد.
جدیدترین اثر سینمایی این فیلمُساز برجسته و متفاوتِ 88 ساله با نام «شعر بیپایان» (که دومین اثر از پنج فیلم خودزندگینامهای اوست که قصد ساختشان را دارد؛ اولی «رقص واقعیت» (2013) بود) کمتر از دو هفته پیش در ایالات متحده روی پردهی سینماها رفت تا پس از اولین نمایشش در بخش «دوهفتهی کارگردانان» جشنواره کن 2016 و چند حضور جشنوارهای و کسب جایزه تماشاگران جشنواره بینالمللی سن فرانسیسکوی 2017، یک بار دیگر مورد توجه عمومی قرار بگیرد.
شعر بیپایان/ Endless Poetry
نویسنده و کارگردان: آلخاندرو خودوروفسکی، مدیر فیلمبرداری: کریستوفر دویل، تدوین: ماریلین مونتیو، موسیقی: آدان خودوروفسکی، بازیگران: آدان خودوروفسکی (آلخاندرو/ نوجوان)، یرمیاس هرسکوویتز (آلخاندرو/ پسرک)، آلخاندرو خودوروفسکی (در نقش خودش)، برونتیس خودوروفسکی (خایمه) و… محصول 2016 شیلی، انگلیس، فرانسه، ژانر: درام زندگینامهای فانتزی، 128 دقیقه.
خط داستانی
روایتی از سالهای جوانی خودِ کارگردان که هنرمندی شیلیایی است؛ سالهایی که خودش را از قیدوبند تمام محدودیتهای پیشین رهاند و به جرگهای از بهترین هنرمندان بوهمین در شیلی دههی 1940 پیوست؛ جایی که با انریکه لیهن، استلا دیاز وارین، نیکانور پارا و… آشنا شد که در آن زمان جوانانی خوشآتیه بودند و هنرمندانی گمنام که بعدها به غولهای ادبیات اسپانیاییزبان قرن بیستم بدل شدند.
واکنش منتقدان
«شعر بیپایان» با استقبال عموم منتقدان روبهرو شده است و در سایت «متاکریتیک» هفده منتقد دربارهاش نوشتهاند که امتیاز میانگین 78 از 100 را برای آن در پی آورده است. در دیگر سایت جمعآوری آرای منتقدان که نویسندههای جوانتر و غیررسمیتر را هم شامل میشود و به دستچینی «متاکریتیک» نیست (البته میشود امتیاز میانگین را به طرق مختلف دید و مثلاً بر اساس آرای منتقدان برتر مشاهده کرد)، امتیاز میانگین 74 از 100 بر اساس 36 نقد حاصل شده است. در «متاکریتیک» دو منتقد به فیلم امتیاز کامل دادهاند که نظر اوئن گلیبرمنِ پیشکسوت را مفصلتر از بقیه میخوانید. در ادامه هم نظرهای کوتاه چند منتقد سرشناس آمده است.
اوئن گلیبرمن، ورایتی: آلخاندرو خودوروفسکی در طول فعالیتهای فوقالعاده متنوعش، نمایشهایی را کارگردانی کرده و روی صحنه برده است، نویسندهی کتابهای مصور بوده، شاعری و رماننویسی کرده و الی آخر… و البته خالق وسترن اپرایی و اسپلَتر توهمزایی مانند «ال توپو» بوده است که با شیوهی سوررئالش، دنیای سینما را دگرگون کرد. زندگی خودوروفسکی مملو از خروجیهای حیرتانگیزی است که در طول دهههای مختلف شاهدش بودهایم (او حتی نتوانست نسخهی خودش از «دون» را بسازد!) اما حالا در 88 سالگی، او بهگونهای غیرمنتظره و به دراماتیکترین شیوهی ممکن، موفق به احیای خودش شده است. «شعر بیپایان» اثری احساسی با جذابیت و افسونی ازخودبیخودکننده است؛ فیلمی که بیتردید دستیافتنیترین اثری است که خودوروفسکی تا امروز ساخته است و میتواند بهترین فیلمش هم ارزیابی شود. او گفته است که فدریکو فلینی فیلمساز محبوب اوست و بهراستی روح فلینی بهگونهای بر «شعر بیپایان» حکمفرما شده است که کسی نمیتواند آن را از فیلم جدا کند و حد و مرزی برایش قائل شود… اصلاً سفر قهرمان داستان یادآور قهرمان فیلم کلاسیک سال 1953 فلینی با عنوان «ولگردها» است. اما اشتباه نکنید چون «شعر بیپایان» همچنان فیلمی کاملاً خودوروفسکیوار است؛ اثری که با استعارههای سوررئال خاص او نقطهگذاری شده است. با این وجود، این فیلم بیش از دیگر آثار خودوروفسکی، فیلمی است با دیسپلین و طنین احساسی متأثرکننده…
«شعر بیپایان» از جایی آغاز میشود که «رقص واقعیت» به پایان رسیده بود؛ آلخاندروی نوجوان (یرمیاس هرسکوویتز) تقلا میکند تا از زیر سایهی پدر توانفرسا و زورگویش خایمه (یک بار دیگر با بازی مقتدرانهی برونتیس خودوروفسکی) رها شود؛ پدری که نمیخواهد درباره علاقه و طرحهای پسرش برای شاعر شدن حتی یک کلمه هم بشنود. این صحنهها فیلم را در واقعیتی جهانی بنیان مینهند چون این مسأله – جدا از اینکه خایمه یک آدم فرومایهی بدخلق و بیمهر است – آلخاندرو را میان خرسندی و رضایت والدین و خودش آشفته کرده است. آیا کسی پیدا میشود که نتواند با چنین موضوعی ارتباط برقرار کند؟ یکی از دلچسبترین ترفندهای خودوروفسکی این است که پدر دائم با عصبانیت توهین میکند ولی مادر اپرایی سخن میگوید. بله، مادر همهی جملههایش را درست مثل «رقص واقعیت» به شکل آوازخوانی به زبان میراند؛ و زیبایی این ایده آنجاست که نشان میدهد یک مادر در دنیای حمایتی شورانگیز خود، چهطور میتواند برای پسر آشفتهاش حکم تنها عامل مهرآمیز را بازی کند.
اد فرانکل، فیلم استیج: فصلهای پایانی فیلم با محوریت «از دست دادن» و هنر به عنوان «علاج و درمان» (همان طور که خودوروفسکی به زبان خودش چنین توصیف میکند) از نظر احساسی بسیار پرمایه و تأثیرگذارند.
جاستین چنگ، لسآنجلس تایمز: اگر «شعر بیپایان» را یک لذتجویی خودخواهانه توصیف کنیم، احتمالاً ارزیابی دقیقی است بدون اینکه ابداً قصد بیاحترامی و توهین داشته باشیم.
پیتر بردشا، گاردیئن: «شعر بیپایان» پرواز حقیقی خیال است.
بوید ون هویج، هالیوود ریپورتر: خودوروفسکی دائم به این مسأله برمیگردد که چه کسی است و چهطور شعر بهگونهای رهاییناپذیر با این موضوع پیوند خورده است که او چهگونه جهان را تجربه میکند.
ای. او. اسکات، نیویورک تایمز: تصاویر «شعر بیپایان» چشمگیر و گاه ناراحتکنندهاند اما سندیت و سرمستی آنها بهگونهای است که تعهدی تمامعیار را نشان میدهد و شائبهی هر گونه استثمار یا تعرضی را رد میکنند.
آلن هانتر، اسکرین اینترنشنال: درست است که فیلم گاهی تماشاگرش را خشمگین یا خسته میکند اما در عوض لحظههایی از کمدی سوررئال، نوآوری افسارگسیخته و عطوفتی اصیل را هم پیشکش میکند.
ترجمه و تألیف: رضا حسینی
منابع اصلی: آیامدیبی، ویکیپدیا، متاکریتیک