«یانیک» ساخته کوئنتین دوپیو فیلمی است درباره تسخیر؛ درباره برتری همراه با تسلط نمایشگر بر تماشاگر. تسلطی که به همان اندازه که اوقاتی را اخذ و نمایشی را میفروشد، در محتوای خود به جز استثنائاتی، یکسویه است. درست مثل ارتباط شهروندان با دولت؛ وقتی که پولی میدهند(مالیات)، حزب یا فردی را انتخاب میکنند و سپس خدماتی را اخذ مینمایند و در این فرایند مختار و متمدن، زمینه تسخیرشدن و تحت تسلط قرار گرفتن خود را فراهم میسازند. دیدن تئاتر هم -در شیوههای مرسوم- چیزی شبیه به همین فرایند است؛ حل شدن در فرایند تسخیر. حال یانیک شخصیت اصلی فیلم که به زحمت خود را به تئاتر رسانده میخواهد این نظم را بر هم بزند، چرا که نمایش برای او سرگرمکننده نیست، درست همانطور که اغلب دولت انتخابی کارآمد و یا مطابق میل رأی دهندگان نیست. حال یانیک جسورانه بر نظم مسلط میتازد و بازی بازیگران را مطالبهگر، قطع میکند. در مقابل، نمایشگران او را از سالن بیرون میکنند و دست به تَسخَر و تحقیر یانیک میزنند. اما یانیک این کارگر ساده و نادیده گرفته شده در برابر تئاتر عامه پسند بولوار و کلیشههایش مقاومت میکند. او نمایش را مختل میکند و خود اثری تازه خلق مینماید. او تماشاگران و نمایشگران را در لحظهای پیشبینی نشده قرار میدهد، جایگاه از پیش روشن و امن آنها را برهم میزند و برای برآوردن یک نمایش سرگرم کننده و بدیع، آنها را گروگان میگیرد. یانیک علیه نظم متصلب شورش میکند و نظم نوینی( نمایش جدیدی) را رقم میزند که برای همه خوشایندتر است؛ چه اجراگران و چه تماشاگران. سرانجام نوعی تزکیه جمعی رخ میدهد اما در هر حال دولت در کمین است. حتی بر هم زدن چنین نظمی در یک تئاتر کوچک و کم تماشاگر هم، برای دولت آزاردهنده و مخرب است، “بدآموزی” دارد، چرا که راههای برهم زدن هر نظمی را برای برآوردن امر مترقی و تزکیه جمعی هموار میکند.
معجزه شکستن دیوار چهارم در برهمریختن نظم پیشین، ساختگی و غیرقابل گسست است. شکستن این دیوار فقط تمهیدی نمایشی و یا حتی آگاه کننده و آموزشی- آنطور که مدنظر برتولد برشت بود- نیست، بلکه خلق فضایی باز و رهاییبخش است، بدون هیچ نظم جایگزین، که این درست لحظه ظهور خلاقیت است. لحظهای که زنجیره بهم متصل گسسته میشود و ارتباط انسانی و هنری شکلی خودانگیخته و اصیلتر پیدا میکند و خود به هنر تبدیل میشود. این رهایی حاصل از گسست، قرابتی ماهوی دارد با خود اصل واژه فرهنگ که به عبارت فرا آهنگ یعنی خودانگیخته و غیر مهندسی شده باز میگردد. «یانیک» در مقدمه و مؤخره، خود برسازنده این معنای اصیل است و آن را در سادهترین موقعیت با جذابیت شکل میدهد و چنان اثر روان و درستی از آب در میآید که معنای اصلی و همه شمول خود را از دل ماجرایی دراماتیک به ذهن مخاطب منتقل میکند.