درامانقد-سینما: 20 سپتامبر 2022 مصادف است با شانزدهمین سال‌مرگ یکی از بزرگترین فیلمبرداران تاریخ سینما سون نیکویست.

سون نیکویست/Sven Nykvist (1922-2006) به واسطه استفاده شاعرانه از نور در آثارش شهرت داشت- خاصه در فیلم­‌های هموطن خود اینگمار برگمان. بسیاری او را استاد نور می­‌خواندند به این واسطه که نور علاوه بر روشنایی‌بخشی و همراهی با درام، خاصیت نقاشانه و حضوری رازآمیز و مؤکد داشت، به تصویر بعد و عمق می­‌داد و زیبایی آن را به شعری دیداری و حقیقت­‌جویانه تبدیل می‌کرد.

نیکویست با فیلم‌­های برگمان «فریادها و نجواها» (1972) و «فانی و الکساندر» (1982) دو جایزه اسکار بهترین فیلمبرداری و یک نامزدی اسکار  را برای «سبکی تحمل ناپذیر هستی» ساخته فیلیپ کافمن (1988) دریافت کرد. او پیشگام استفاده‌ی گویا از نور ناتورالیستی در فیلمسازی هم خوانده شده است. این لقب بیشتر به واسطه طبیعت­‌گرایی در نورپردازی صحنه‌های خارجی و معرفی منابع نوری- هرچند با کارکردی استعلایی- در صحنه‌های داخلی قابل درک است. به خصوص در برخی آثار – چون «ایثار» ساخته آندری تاکوفسکی- و نوع استفاده از منابع نوری مرتبط با تجربه متأملانه در طبیعت، او را می‌توان طبیعت‌گرایی دانست که معنایی معنوی را از نور به عنوان عنصری در طبیعت استخراج می‌کرد.  نیکویست را باید فیلمبرداری دانست که شاعرانگی و طبیعت­‌گرایی را در شکوهی سینماتیک بهم رساند.

فریادها و نجواها
فریادها و نجواها

نیکویست که مانند برگمان همکار مداوم خود، تحت تربیتی مسیحی-پروتستانی قرار داشت و پدر و مادرش مبلغین مذهبی بودند از طریق علاقه پدرش به عکاسی منظره بود که به دوربین شیفتگی پیدا کرد و شروع به عکاسی کرد. تأثیر پدر، نگاه دینی و متکی بر ایمان درونگرایانه، بزرگ شدن در میان نقاشی‌­هایی با زمینه مذهبی، نورهای جاری در معماری کلیسا و… به نگاه نیکویست بعدی خاص از تفسیر معنوی نور بخشید. اگر کار فیلمبردار را نوشتن با نور بدانیم- آنطور که در تعریفی همه شمول در باب این حرفه متداول است- و خود نور را چنان که در جهان­شناسی دین محور متصور است، تجلی حقیقت در نظر گیریم، آنگاه می‌توانیم به شکلی بدیع و کم سابقه نیکویست را فیلمبرداری بدانیم که خاصیت تألیفی هنر خود را به حقیقت پیوند زده است. ریشه­‌های آموختگی دید او در کودکی سبب شد در همکاری با فیلمسازانی چون برگمان و تارکوفسکی که به این دید نزدیک بودند، زبان و بیانی مشترک شکل گیرد که اثرگذار بر بار تألیفی فیلم‌ها بود.

او نگاهی عاشقانه به تصویر داشت، به همین دلیل نوعی کمال­گرایی و شیفتگی به تک­ قاب‌­های عکاسانه در کارش دیده می­‌شود. نیکویست خود می‌­گوید: خوشبخت بودم که با برگمان کار کردم. او نیز مثل من معتقد بود یک عکس نباید آنچنان روشن باشد. پس تا جایی که امکان دارد با یک منبع به تصویر نور می­‌تاباندم و این ریشه در علاقه ما به عکاسی داشت و باعث می‌­شد عکس‌­ها سایه‌­های دوتایی نداشته باشند.

فانی و الکساندر

نیکویست همچنین در جایی در باب ارتباط خود با مسئله نور در یکی از شاهکارهای نورپردازی‌­اش «نور زمستانی» ساخته دیگری از برگمان گفته بود: «نور زمستانی» یکی از اولین فیلم‌هایی بود که در آن عمداً به بررسی ویژگی‌های بیانی نور پرداختم. فضای بصری آن الهام گرفته از تجربه من از نشستن با کارگردان در تمام روز در کلیسا و مطالعه بازی نور بر روی دیوارها و پنجره‌­های آن معماری بود.

نیکویست فقط در شعبده نور و سایه تبحر نداشت، برای مثال در سریال «صحنه­‌هایی از یک ازدواج» 1973  با فضاهای روشن­‌تر و قاب‌هایی بسته به سایه­‌ها رسید و در روند بصری سریال، قصه برگمان را با نور نقاشی کرد چنان که به مرور سریال از نظر تصویری هم به درون تباهی و ورشکستگی یک خانواده بزک شده و عروسکی با ظاهری خوشبخت و باطنی پر رنج نفوذ کرد.

استفن هولدن منتقد سینما درباره همکاری برگمان و نیکویست می­‌نویسد: نور در فیلم‌های نیکویست، به‌ویژه آنهایی که با برگمان همراه بود، بعد متافیزیکی داشت و فراتر از فضاسازی پیامی را در خود داشت. این احساس عذاب و جدایی معنوی را که شخصیت‌­های برگمان را آزار می داد، توسط نیکویست تقطیر و تعمیق­ می­‌شد. در صحنه‌های آرامشی که در فضای باز فیلم‌برداری می‌شد، نور ممکن بود جمالی از تعالی و نظر خداوندی را نیز تداعی کند. صحنه­‌های مجلل کریسمس اسکاندیناوی در «فانی و الکساندر» با گرما و شادی جادویی و کودکانه منفجر شد. این­ها نمونه­‌ای از تأثیر محسوس و و قابل اشاره یک فیلمبردار در جهان بصری یک فیلمساز و وسعت بخشیدن به جهان­‌بینی او در قالب هنر سینماتوگراف است.

فانی و الکساندر

اگرچه نیکویست در کودکی به ندرت اجازه داشت به سینما برود، اما مجذوب مجموعه بزرگ اسلایدها و عکس­‌های پدرش بود که در آفریقا گرفته شده بود. در 15 سالگی اولین دوربین هشت میلی متری خود را خرید و در سال 1941 اولین شغل خود را در سینما به عنوان دستیار فیلمبردار پیدا کرد. او اولین کار خود به عنوان مدیر فیلمبرداری  را در سال 1945 انجام داد و در یک دهه بعد 30 فیلم را با کارگردانان مختلف سوئدی فیلمبرداری کرد. در سال 1952، نیکویست کارگردان و فیلمبردار فیلم «زیر صلیب جنوبی» بود، فیلمی که در کنگو بر اساس تجربه والدینش با یک جادوگر ساخته شد. او همچنین مستندی درباره آلبرت شوایتزر در آفریقا ساخت.

پس از برنده شدن جایزه اسکار برای «فریادها و نجواها» نیکویست در خارج از سوئد به طور فزاینده‌ای دعوت به همکاری شد. از جمله کارگردانانی که او با آنها همکاری کرد عبارتند از: لوئی مال «بچه زیبا»، فیلیپ کافمن «سبکی تحمل ناپذیر وجود»، باب فوسه «ستاره 80»، نورا افرون «بی خواب در سیاتل»، وودی آلن «زنی دیگر»، «جنایات و جنحه» و «مشهور»، ریچارد آتنبرو «چاپلین» و همکار سوئدی‌­اش لاسه هالستروم «گیلبرت گریپ چه چیزی می­خورد»… او اولین فیلمبردار اروپایی بود که در انجمن سینماگران آمریکا پذیرفته شد.

ایثار

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید