درامانقد-سینما: شاید در نگاه کلی و اغلب اروپازده ما، اسپایک لی فیلمسازی مستقل نباشد. او با استودیوهای بزرگ کار کرده، آثار پرهیجان و سرگرم‌کننده­ ساخته و فیلم‌­هایش اغلب قصه‌گو و گران بوده‌­اند و اینها مواردی است که اغلب سینمای مستقل در تضاد با آنها تعریف می‌­شود. اما در همان ساختار و نظم فشرده و بازار بی‌­رحم استودیوهای بزرگ هالیوودی، اسپایک لی مستقل بوده است، به این دلیل که همواره صدای خود را داشته و فیلم خود را با موضوع، زاویه دید و سبک خاص خود ساخته. او روند استقلال و خود بودن را به شیوه­‌ای متفاوت طی کرده و حالا در مسترکلاس ارزشمند خود آموزش می‌­دهد که چگونه می‌­توان متکی به نفس، مستقل و در عین حال موفق و مستمر فیلم ساخت.

1-  از اولین نکاتی که اسپایک لی مسترکلاس خود را با آن شروع می­‌کند این است که هنوز پس از بیش از سی سال فیلمسازی دانش­‌آموز سینماست. این شاید اولین و مهمترین درس برای فیلمسازی مستقل است؛ گشودگی و آمادگی برای آموختن. اما گشودگی و ذهن باز در مقابل تجربیات تازه، در کنار امر رازآمیز و دشواری قرار می­‌گیرد که اسپایک لی آن را این‌گونه توضیح می‌­دهد: «برای من، این­‌منم موضوع مقدسی است». در حقیقت اسپایک بر این مسئله انگشت می­‌گذارد که ضمن این‌که ذهن همواره برای فراگرفتن امر تازه باید باز باشد، اما در عین حال باید به خود و بیان خود وفادار بماند. فیلمساز مستقل صدای خود را به واسطه تحمیل شرایط تولید یا فرهنگ حاکم بر تولید فیلم خفه نمی‌کند. او از خاطرات متعددی در طول این کلاس استفاده می­‌کند که خود از فرهنگ تبعیض‌­آمیز و تحمیل­‌گر هالیوود تجربه کرده است. چه در فرایند شکل‌گیری خود فیلم -از داستان تا کارگردانی- و چه در به دست آوردن بودجه کافی برای کار و چه مسائل پشت صحنه مثل استفاده از نژادهای غیر سفیدپوست به عنوان عوامل اسپایک لی مدام در حال جنگ با استودیوها بوده است.

2-  اسپایک لی بارها در کلاس بر لزوم فراگیری اصول سینما برای یک فیلمساز مستقل تأکید می­‌کند اما در عین حال می­‌گوید: «هیچ‌گاه به انجیل سینما اعتقاد نداشتم». یعنی در عین حال که سینما اصولی دارد که فیلمساز باید آنها فرا بگیرد و به کار ببندد، اما نباید آنها را به عنوان اصولی مقدس بر تجربه‌گرایی مقدم بشمرد. او بر این نکته صحه می­‌گذارد که سینما ماهیتی ثابت و غیر قابل تغییر ندارد، بلکه امری است که به تعداد فیلمسازها و تجربیات آنها می‌­تواند دچار دگردیسی و تغییر شود. برای مثال یکی از اصول در ظاهر ثابتی که اسپایک لی بر شکستن آن تأکید می­‌کند ساختار پرده­‌ای در فیلمنامه‌نویسی است. بر اساس اصول کلاسیک فیلمنامه‌نویسی فیلمنامه سه پرده دارد که هر یک دارای خصوصیاتی هستند و باید بخشی از داستان را بر اساس کارکرد خود در داستان پیش ببرند. اما اسپایک لی می­‌گوید در این امر همواره تلاش کرده که بیشتر از اصول بر غریزه خود تکیه کند. این درک غریزی پرقدرت را از نوع روایتی که از داستان فیلم‌های خود و فیلمسازانی چون الیا کازان، استنلی کوبریک، سیدنی لومت و… دارد، به طور ملموس می­‌توان آموخت. اما درخشش مثال­‌ها در شکل داستان‌گویی و روایت فقط در مورد فیلم‌­ها نیست. او داستان را در هر رویارویی و پدیده اجتماعی دنبال می­‌کند. مثلاً در مسابقات ورزشی در اتفاقات سیاسی و مقاومت و مقابله­‌های نژادی و جنسیتی و… به همین دلیل هم هست که وقتی از سینمای مستند هم حرف می‌زند بیش از هر چیز بر عنصر داستان و کشف و پرورش آن تأکید می‌کند.

3-  یکی از تفاوت­‌های نگاه اسپایک لی به سینمای مستقل نسبت به تعاریف و مصادیقی که در تاریخ سینما از آن وجود دارد در اهمیت نامرسوم و ویژه‌­ای است که او برای تحقیق قائل است. اگرچه او در داستان‌گویی نگرشی غریزی دارد اما در عین حال تحقیق را پایه این نگاه غریزی و صحت حرکت آن می‌­داند. او توجه به واقعیت و تاریخِ موضوعی که داستان فیلم به آن اشاره دارد را اصلی بسیار مهم می‌­داند که فیلمساز باید با وسواس و جزئیات به آن بپردازد. فیلمساز در نگاه اسپایک لی باید بخش عمده وقت نگارش فیلم را به تحقیق اختصاص دهد. برای همین این فرایند پیش از نگارش باید با دقت، همه جانبه و بدون عجله و چشم‌پوشی و الزاماً طولانی انجام شود. البته این وسواس تحقیق را در سینمای اسپایک لی به خوبی می‌­توان دید. او در بیشتر آثارش فرهنگی جامع و کامل از موضوع درست می­‌کند و این را در قالب فرمی متفاوت و پیچیده در لایه‌­های مختلف داستان و درام قرار می‌دهد.

یکی از ارزش‌های تحقیق در نظر اسپایک لی این است که وقتی شما هیچ عنصر و منبعی را در خصوص موضوع نادیده نگیرید و تحقیقی کامل از موضوع فیلم داشته باشید، آن‌گاه اساس کار شما «نقدناپذیر» می­‌شود. ممکن است منتقدین ایراداتی در پرداخت و شکل کار داشته باشند اما اساس فیلم را نمی‌­توانند زیر سؤال ببرند. چون فیلمنامه و ساختار فیلم در دانش و اصالتی ریشه دارد که همه متوجه آن می‌شوند.

4-  سینمای مستقل شکلی آزاد و شورشی از فیلمسازی است و اسپایک لی یک فیلمساز شورشی به معنای واقعی کلمه است. او در مسترکلاس خود تجربیات ارزشمندی را منتقل می­‌کند که حاکی از جنگ مدام برای ساخت فیلمی است که به آن اعتقاد داشته. به همین علت اعتقاد به خود یکی از اصول طلایی در کار اسپایک لی است. اما در طول آموزه­‌های او متوجه الزام تواضع در فیلمساز هم می‌شویم و این تواضع صرفا امری اخلاقی نیست بلکه اصلی عملی برای پیشبرد درست فیلم است. او احترام به عوامل و تعهد به قرارداد و توافقاتی که با آنها دارد را الزامی می­‌داند. فیلمساز مستقل در عین یاغی بودن و اتکا به خود، باید متعهد به چند چیز باشد: اول مسائل مالی؛ از قضا چون فیلمساز مستقل همواره با بودجه‌­ای محدودتر روبروست، پول در کارش اهمیت بیشتری دارد. درست مثل فقرا که همواره باید بیشتر از اغنیا به پول اهمیت دهند، فیلمساز مستقل هم باید محاسبه دقیقی از هزینه­‌ها داشته باشد و توافقی روشن از نظر مالی با عوامل ایجاد کند. همواره باید از لحظه شروع نگارش تا انتها برای خود محدوده زمانی تعیین کند. توجه به محدودیت­‌های زمانی و تحویل به موقع کار وظیفه اصلی فیلمساز است. از دیگر سو سازش و توافق‌­پذیری امر دیگری است که فیلمساز برای به ثمر رساندن پروژه به آن نیاز دارد. پس در عین پافشاری روی خواسته­‌ها و اصول فردی، فیلمساز نمی‌­تواند با یک­دندگی و عدم سازش کار خود را پیش ببرد. او به توافق و درک متقابل نیاز دارد که شامل بازیگران و دیگر عوامل و تولیدکنندگان و پخش‌کنندگان فیلم می‌­شود.

5-  در آخر اسپایک لی به رسالت خود باز می­‌گردد. اصلی­‌ترین نکته­‌ای که او را به فیلمسازی مستقل بدل ساخته است. رسالت او آن‌طور که خود می­‌گوید نمایش شکوه و ضعف سیاهان بود؛ نمایش قدرت سیاهان و زیبایی آنها. چیزی که در سینمای کلاسیک نادیده گرفته شد و با تصویری تحقیرآمیز و اغلب زشت، کثیف و حقیر از سیاهان، سرخپوستان و به طور کلی «متفاوت­‌ها»، زیبایی و قدرت را در مرد سفیدپوست و زن جذاب مورد نظر او منحصر ساخت. این رسالت اجتماعی و نگاه انتقادی است که ماهیت استقلال و ضد جریان بودن اسپایک لی را بیش از هر عنصر دیگری در سینمای او نمایش می‌­دهد. او تلاش می­‌کند این زیر سؤال بردن قدرت و باز تعریف بازنمایی در سینما را نتیجه اصلی مسترکلاس خود قرار دهد. اسپایک لی به دلیل همین نگاه بوده است که با وجود تبحر شگفت‌انگیز خود در نویسندگی و کارگردانی، در قامت یک فیلمساز صرف باقی نمانده و به چهره‌­ای فرهنگی در تاریخ معاصر آمریکا بدل شده است. او نیاز داشت تا برای نمایش قدرت و زیبایی سیاهان، علیه تاریخ، سیاست رسمی، زیبایی‌شناسی مرسوم و مناسبات تولید شورش کند. در توضیح این نکات اساسی او به سکانسی از فیلم گرم و درخشان خود نژادپرست سیاه (BlacKkKlansman)  بر می‌­گردد. آنجا که در میان سخنرانی اثرگذار کوام توره فعال جنبش مدنی، پرتره­‌هایی از سیاهانی می‌­بینیم که زیبایی آنها با جزئیات و دقت نمایش داده می‌­شود، آن سکانس از یاد نرفتنی را می‌­توان چکیده سینمای اسپایک لی دانست.

6- مستر کلاس آموزش فیلمسازی مستقل، مجموعه گفتارهایی صمیمی است که حتی اگر مخاطبش قصد فیلمسازی نداشته باشد، با دیدن آن دید و شناخت بهتری نسبت به سینما و حتی فرازهایی از تاریخ آن پیدا می­‌کند. در عین حال خاطرات گرم و شوخی‌­های گاه به گاه اسپایک لی تجربه دانشجوی این کلاس بودن را به تجربه‌ای سرگرم‌کننده و دلپذیر بدل می‌­سازد.

 

منبع: نماوامگ

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید