درامانقد-تئاتر: شهروندی درباره جایگاه فرد در مقام عضوی از یک جامعه یا ملت است. شهروند با عضویت در یک شهر و قبول قراردادهای زندگی آن معنا دار است. لذا شهروندی نوعی زیست همگانی است که در بستر روابط  و موقعیت های روزمره شهری متحقق می شود. این خود آدابی را لازم می آورد. آداب و تعاملی که در صحنه شهر و استفاده از فضاها و موقعیت های شهری تعریف و قرارداد می شوند. این فضاها و موقعیت های شهری از امری ساده مثل استفاده از وسائل حمل و نقل عمومی، رستوران ها،سینما،تئاتر و به طور کلی پاتوق ها شروع می شود و در مسائل عمده ای چون راه پیمایی،اعتصاب، انتخابات و فعالیت های اجتماعی…ادامه می یابد. یکی از مسائل اساسی حق شهروندی ایجاد شمول برای آن بوده است که خود منجر به مبارزات و درگیری های فراوان در تاریخ جوامع مدرن شده است؛ ایجاد شمول یعنی شهروندی به عنوان یک حق و مسئولیت عمومی که افراد یا اجتماعاتی به هر دلیل و بهانه ای(مانند تفاوت جنسی، نژادی و عقیدتی،فقر،عدم مالکیت،سبک زندگی،تمایلات حسی و جسمی و…) از آن بیرون نمانند.در راستای همین شمول است که مبارزات طبقاتی و حقوقی علیه حقی که دموکراسی های نوپا ویژه مالکان قائل بودند و بخش عظیمی از جامعه (سیاهان،زنان،فقرا،مهاجران و…) را به سبب عدم مالکیت و نبود زندگی اجتماعی از حق رأی و حقوق شهروندی بیرون رانده بودند قابل فهم است.این مبارزات، شهروندی و معنای آن را تکامل داد و تاریخی پیش رونده برای تحقق شمول شهروندی ساخت که هنوز هم ادامه دارد و خاصه در کشورهای در حال توسعه شاکله ای پیچیده و پر گره به خود گرفته است.

برابری در استفاده از امکانات شهر، عنصر ذاتی حقوق شهروندی است. به سبب اینکه انسانی که پا به شهر می گذارد از هر خاستگاه و موقعیتی برای توان ادامه زیست در شهر به این حقوق نیازمند است. به همین دلیل معیوب ماندن حقوق شهروندی و عدم مسئولیت افراد نسبت به رعایت قراردادهای اجتماعی از یک سو زیست انسانی را مختل می کند و منجر به ناهنجاریهای عمومی می شود( بزهکاری، بیماری، عصبیت،مشکلات روحی روانی و شیوع خشونت در جامعه و…) و از سوی دیگر انسان موجودی سیاسی برای ساختن یک فضای آزاد و بهتر نمی گردد، بلکه با رشد نیافتگی برای یافتن ذهنیتی خردمند و جمع گرایانه، با هرج و مرج رفتاری اش استبداد را به خود تحمیل می کند، از همین نقطه است که آموزش همگانی به سبب ضعف سیاسی، ضعیف می شود و معضلات اجتماعی مدام در دیالکتیک نسل های نو و تصمیمات عمومی و زیست شهری تکرار و تشدید می شوند. این رویه آموزش را تبدیل به چالشی حل نشدنی در مواجهه دولت و شهروند می کند.

شهروندی در کشورهای در حال توسعه

کشورهای در حال  توسعه موقعیتی دشوار در رشد شهر و حفظ حداقل های زندگی دارند.این شهرهای به اصطلاح جهان سومی همه پس از جنگ جهانی دوم با مشکل شهرنشینی روبرو شدند.نرخ های در نهایت 30 درصدی شهرنشینی در این کشورها به چیزی بیش از 60 درصد رسید. این نرخ بالا به دلایل 1- افزایش زاد و ولد و ایجاد نسلی جوان، 2- مکانیزه شدن ساختار کشاورزی و رانده شدن کشاورزان از روستاها و 3- تبدیل شدن شهرها به تنها امید برای بقا، نه تنها قابل بازگشت نبوده  بلکه کنترل رشد جمعیت را نیز بسیار دشوار و پیچیده می کند. به این دلیل که حتی اگر دولت دست به کنترل جمعیت بزند ساختارهای اقتصادی ،ایدئولوژیک و فرهنگی اجازه اعمال تمام و کمال این کنترل را نمی دهد.از سوی دیگر بخش خصوصی در این کشورها وجود ندارد به همین علت بدیهی است که موتور رشد شهرها و جذب جمعیت در آنها نه نیازهای صنعتی به نیروی کار -همچون دوران صنعتی شدن اروپا- بلکه وضعیت اسفبار روستاهاست که تنها راه نجات را گریز می کند. این نوع از شهر نشینی که بر آمده از نیازهای شهری نبوده بلکه  بیشتر ریشه در معیوب شدن چرخه های اقتصادی روستایی دارد منجر به معضلی می شود که به طور کلی آن را “فزون شهری شدن”1 می نامند. عینیت فزون شهری شدن در صحنه کلان را می توان در حوزه هایی حساس و مولد در سلسله معضلات ادامه داری چون: بیکاری،آلودگی محیط زیست،خدمات نازل حمل و نقل شهری،کمبود مسکن،کمبود خدمات سلامت و پزشکی و کیفیت نازل نظام آموزشی نشان داد. این آخری – کیفیت نازل نظام آموزشی-  حل مشکلاتی چون سلامت،بی فرهنگ و بی مسئولیتی عمومی، ناآگاهی به حقوق انسانی و انسداد ایجاد نظمی درخور زیست شهری را نه تنها به تعویق می اندازد بلکه تشدید می کند.همچنین ضعف آموزش عمومی نظام سیاسی را تنبل بار می آورد و در نهایت مشکلات کشورهای در حال توسعه را تبدیل به چرخه ای تکرار شوند و غیر قابل حل بین توده ها و حکومت ها می کند.

توسعه شهر نشینی و تمرکز توده ها در شهر در کشورهای توسعه یافته موجب ایجاد واحدهای اساسی شده است که خود سبب هویت سازی و روابط مبتنی بر فهم گشته است،گسترش روابط فرهنگی، علمی و ارتباطات جمعی تحت مکان ها و فضاهای هویت دار و هویت سازی مثل آموزشگاه ها، تئاتر، کتابخانه، موزه و… همه باعث به وجود آمدن خودآگاهی اجتماعی و بهبود کیفیت زیست انسانی  می شود.اما در کشورهای در حال توسعه به سبب همان عدم زمینه های اقتصاد شهری و تضادها و ناهماهنگی ها بین ذهنیت رشد نیافته روستایی و فرهنگ وارداتی شهرنشینی، یا مدرنیزاسیون شتاب زده و ناقص بدون ایجاد ظرفیت های فرهنگی و مسئولیت عمومی مدرن اتفاق می افتد(که بیشتر در عدم تربیت نیروی انسانی بروزی تراژیک دارد) که نهایتاً نتیجه ای جز سرمایه داری بی بند و بار و پر ضرر برای جامعه در حال شکل گیری نداشته است. یا باعث رشد بنیاد گرایی و یا تفکر مخرب «روستایی معصوم» گشته است که  فرایند لازم آموزش شهرنشینی و تبدیل شهرنشین صرف به شهروند با ذهنیت جدید را به تعویق انداخته و خود عصبیت ها،خشونت ها و تفکرات موهومی را ایجاد کرده و شکلی مدرن و خطرناک به آن داده است.

 

لزوم آموزش عمومی در شهرهای در حال توسعه و نقش روشنفکران،هنرمندان و…

از چنین شرایطی توقع جامعه مدنی، دموکراسی،شهروند جهانی2 بودن،شهروند فعال بودن3 و نکاتی از این دست را که بیشتر مراحل تکامل یافته شهروندی و نتیجه ذهن پخته شده در فرهنگ شهری است را نباید داشت. لذا ابتدا باید تمرکز بر روی آموزش عمومی  را  بیشتر کرد.آموزش عمومی نه تنها به معنای آموزش و پرورش رایگان یا خدماتی شبیه به دولت رفاه در بخش آموزش  و… بلکه آموزش عمومی به معنای موضوعی عام و عاری از ایدئولوژی جهت تربیت شهروند . با توجه به مشکلات دولت های در حال توسعه و دیالکتیک معیوبی که با هم دستی توده های رشد نیافته و دچار تضاد دارند، امید بستن به آموزش عمومی توسط دولت برای تربیت شهروند، غیر منطقی و پوچ است خاصه اینکه پیچیدگی های اقتصادی و بحران همیشگی کشورهای در حال توسعه تا رسیدن به یک استحکام و امنیت نسبی توان این دولت های ضعیف را برای رسیدن به امور مبنایی چیزی کمتر از نصف می کند. پس چه باید کرد و به چه دسته ای باید امید بست؟

خودآگاهی نسبت به چنین شرایطی یعنی مسئول بودن نسبت به آن،اما خودآگاهی اجتماعی سهم چه گروه هایی در اجتماع است؟ بی شک این نه سهم بلکه تقدیر هنرمندان،دانشگاهیان،ادبا،روشنفکران،روزنامه نگاران و فعالین حوزه های مختلف اجتماعی اعم از کارگری،محیط زیست،زنان و… است.این اقشار گروه های مرجع یک جامعه را تشکیل می دهند که باید با عمومی کردن خودآگاهی،تأملات، مطالعات و فعالیت هایشان نقش خود را در فراید شهروند سازی ایفا کنند. تأکید بر روی عوامل و دگرگونی های کلان، تنبیلی و دروغ از طریق محصولات فرهنگی نخبه گرایانه، مکث بر روی حوزه های خاصی در فلسفه و اندیشه سیاسی بدون در نظر گرفتن مراد عملی و نیاز واقعی شان، استفاده از نظریه های ادبی بی ارتباط با تجربیات ادبی و مشغولیات جامعه، دنباله روی از مکاتب هنری ای که فضا و فهم بین الاذهانی ما زمینه های رسیدن به آنها را طی نکرده و مخاطب همه موجب ناخودآگاهی بجای خوداگاهی می شود.این ناخوداگاهی و غفلت محصول عدم مواجهه با واقعیت و حفره انتزاعی فکری است که نخبگان کشورهای در حالا توسعه در اکثر موارد خود را در آن زندانی می کنند.این خلأ نتیجه ای جز انقطاع گروه های مرجع از شهرنشینان آموزش ندیده ندارد.آموزش عمومی نیاز اساسی مردم کشورهای در حال توسعه برای حل مشکلات شان است،تنها در سایه درک همین مشکلات است که گروه های مرجع می توانند دست به  آموزش معطوف به شهروندی بزنند.

تئاتر انواع و گونه های متفاوتی دارد اما همه انواع آن در زنده بودن و جمعی بودن برابرند. چه در سالن نمایشنامه شکسپیر را ببینیم و چه در خیابان به یک پرفورمنس توجه کنیم یا در یک مکان غریب مثل کلیسا یا مدرسه درگیر یک تئاتر تجربی یا آموزشی شویم مشغول یک تجربه جمعی هستیم. آیینی جمعی که به سبب مدرن بودن، فردیت در آن عاملی ناپیدا  نیست، بلکه هدف اثر محسوب می شود و در فرایند تولید و ارائه آن رشد می یابد و مدام تازه می شود. اما نکته این است که این تجربه جمعی در گونه هایی می تواند از یک فرایند خلاقه هنری تبدیل به عاملی آموزشی و راهی برای تربیت شهروند و ایجاد شهروند فعال باشد؛ چه در فرایند تولید و چه در مواجهه با آن به منزله مخاطب. در بخش دوم این مقاله با باز کردن این نکته یعنی فرایند خلاقه تئاتر و مواجهه مخاطب با این فرایند  تلاش خواهم کرد تا تأثیر تئاتر را در ایجاد شهروند فعال بیشتر وصف کنم.

 

 

پی نویس:

1-Over-urbanization

2-global citizen

3-active citizen

 

منابع:

وابستگی و شهرنشینی،مجموعه مقالات،مترجم:فرخ حسامیان،انتشارات گروه تحقیق و مطالعات شهری و منطقه ای1358

اندی بنت،فرهنگ و زندگی روزمره،مترجمین:لیلا جوافشانی/حسن چاوشیان،نشر اختران 1386

ناصر فکوهی،انسان شناسی شهری،نشر نی ،1383

ادوین میلز/بروس همیلتون،اقتصاد شهر،ترجمه عبدالله کوثری،انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران،1375

رایلی(دنیس)،درامدی بر  فهم جامعه ی مدرن،کتاب دوم شهروندی و دولت رفاه،ترجمه:ژِلا ابراهیمی،نشر اگه،1388

میسون(بیم)تئاتر خیابانی،ترجمه:شیرین بزرگمهر،دانشگاه هنر،1380

بوآل(آگوستو)،تئاتر قانونگذار،ترجمه:علی ظفر قهرمانی نژاد،نشر بیدگل1389

علیزاد(علی اکبر)رویکردهایی به نظریه ی اجرا،نشر بیدگل1387

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید