درامانقد-تئاتر: توصیه می کنم مورد زیر که درباره تماشاخانه ها و کمپانی های ایران است را مطالعه بفرمایید.
این روزهای می بینیم که سالن های خصوصی در حال گسترش و فعالیت هستند. از یک نظر به صورت سطحی و آماری می تواند امری مثبت تلقی شود اما این همه تماشاخانه واقعا به دنبال چه چیزی هستند؟
در کشورهای پیشرفته سالن و کمپانی ها تعریف خاص خود را دارند. برای مثال: یک کمپانی در پراگ فقط مخصوص آثار سیاسی و اجتماعی ست، یک کمپانی دیگر در لندن فقط روی غزلواره های شکسپیر کار می کند، کمپانی دیگری در پاریس متمرکز بر روی تاتر پداگوژیک است، یک کمپانی در لهستان فقط بر روی آثار کاتولیک و مسیحی متمرکز است و به همین ترتیب کمپانی هایی که تعریف دارند و سالن هایی که حتی در کتاب های راهنما ابعاد صحنه، سیاستگذاری و مفاهیم و اهداف خود را ذکر می کنند و با این مهم نظمی به تاتر کشور، مخاطب شناسی و چرخه تاتر می بخشند.
حال نگاهی کنید به تاتر جهان سومی ایران:
اکثر کمپانی ها وسالن های خصوصی ایران را ملاحظه کنید: در بسیاری از آنها هم تاتر کودک و نوجوان اجرا می شود، هم بزرگسال، هم عوام پسند و آزاد و هم به اصطلاح پست مدرن و هم دانشجویی!!!!
چرا تماشاخانه ها سیاست گذاری درستی ندارند؟!!!! چرا بر فرض مثال یک تماشاخانه مشخص نمی کند که فقط برای این ساخته شده تا آثار کلاسیک ایران را به صورت مدرن اجرا کند؟ چرا تماشاخانه ای بیان نمی کند که هدفش فقط تولید آثار آماتور است؟ چرا تماشاخانه ای در مانیفست خود بیان نمی کند که قصد دارد آثار شاعران بزرگ ایرانی را به اثر نمایشی تبدیل کند؟ چرا کمپانی مشخصا برای تاتر معلولین ساخته نمی شود؟ چرا تماشاخانه ای صرفا به آثار آیینی نمی پردازد؟ چرا تماشاخانه ای صرفا به آثار تجربی و آوانگارد نمی پردازد؟ چرا تماشاخانه ای صرفا برای تبدیل پژوهش های علمی به اجرا وجود ندارد؟ چرا تماشاخانه ای صرفا برای تاتر عروسکی با تمامی سبک هایش ساخته نمی شود؟ یا تماشاخانه ای که صرفا برای تاتر های کوچک ساخته شده؟ و ….
متاسفانه سالن هایی هم که نشانه دارند باز هم راه را اشتباه رفته اند: سنگلج که سال هاست مفاهیم خود را از دست داده. مولوی که صرفا تبدیل به گردهمایی های دانشجویان شده و متاسفانه برداشت اشتباه این است که فکر کنیم هر دانشجوی تاتری اگر اثری روی صحنه برد می توان اسم تئاتر دانشگاهی را برای آن برگزید. سالن های دولتی هم که کم کم تبدیل به تئاتر های آزاد می شوند!
این همه کج سلیقگی، بی نظمی و سردرگمی برای چیست؟ چرا خط مشی و نظمی در سالن ها و کمپانی ها وجود ندارد؟! با این شرایط اگر ایران هزاران کمپانی هم داشته باشد باز هم لنگ می زند!
…
پ.ن: خواهش میکنم به هر مکانی که با اسپری مشکی رنگ شده، چهارتا صندلی و نسکافه و قهوه دارد و موسیقی کلاسیک پخش می کند و از صندلی های دسته چندم استفاده کرده و هیچ تعریفی برای امنیت مخاطب ندارد: کمپانی، تماشاخانه و .. نگیم!