نگاهی به فیلم «بازی مالی» ساخته آرون سورکین

درامانقد-سینما: فیلم «بازی مالی» را آرون سورکین ساخته است که او را بیش از هر چیزی با فیلمنامه های «شبکه اجتماعی» و «استیو جابز» به خاطر می آوریم که هر دو آثاری درباره این است که چطور کسی با نبوغ و هوش و استعداد زیاد می تواند احساس تنهایی و طردشدگی و حقارت کند. در «شبکه اجتماعی» می بینیم کسی که میلیون ها نفر در دنیا را به هم مرتبط کرده است، خود قادر به ارتباط نزدیک با کسی نیست و گویی راه اندازی فیس بوک جبران ارتباط های از دست رفته مارک در زندگی است اما بعد از این موفقیت عظیم نیز نه فقط از تنهایی مارک کاسته نمی شود، بلکه امکان ارتباط های بیشتری را هم از دست می دهد و هر چقدر به مخاطبانش در شبکه افزوده می شود و ارتباط مجازی اش گسترش می یابد، زندگی واقعی اش خالی تر می شود.

آنچه از شخصیت استیو جابز به عنوان بنیانگذار افسانه ای و جادویی شرکت اپل نیز برای سورکین جذاب به نظر می رسد، کلنجار رفتن با پرسشی است که استیو وازنیاک از استیو جابز می پرسد که «مگر نمی توان به عنوان یک انسان نابغه، دوست داشتنی هم بود؟» سورکین از همان ابتدا که جابز را در موقعیت های خاص زندگیش در رویارویی تنش آمیز با آدمهای نزدیک زندگیش قرار می دهد، به دنبال این است که به بهانه او درباره «تناقض» در وجود آدمهای نابغه و پیشرویی بنویسد که می توانند دنیای بزرگ پیرامونشان را متحول و دگرگون کنند و افراد زیادی را در سراسر جهان تحت تأثیر خود قرار دهند اما در خلوت خود ناتوان از برقراری رابطه ای عمیق با نزدیک ترین افراد زندگیشان هستند.

مالی بلوم(شخصیت اصلی  «بازی مالی») نیز با آن هوش و جسارت و بلندپروازی اش موفق می شود در جایگاه بزرگترین برگزار کننده بازی های پوکر زیرزمینی قرار بگیرد و از طریق روایتی که از سرگذشت خود برای وکیلش تعریف می کند، درمی یابیم که چطور آرام آرام قواعد بازی را می آموزد و آن دنیای مخوف و ترسناک را تحت کنترل خود درمی آورد و معروف ترین و قدرتمندترین و سرشناس ترین اشخاص را به بازی خود می کشاند و امپراطوری بی رقیبی را برای خود می سازد. اما درست وقتی ثروت و قدرت و شهرت را به دست می آورد، احساس خلأ و پوچی و افسردگی می کند و خود را تنها و بدون خانواده و دوستی می بیند.

انگار برای اینکه آدمی بتواند از موفقیت و پیروزی هایش لذت ببرد، باید کسانی را داشته بشد که با تحسین به او بنگرند و به وجودش افتخار کنند. اگر مالی نیز به اندازه برادرهایش از سوی پدر سختگیر مورد ستایش قرار می گرفت، هرگز کارش به آن بازی خطرناک نمی کشید. در انتهای فیلم پدرش از او می پرسد که چرا یک زن جوان در بیست و دو سالگی با یک رزومه عالی و درجه یک که در هر کاری می توانست موفق شود، سراغ پوکر رفت؟ و فیلم اساسا برای پاسخ گویی به چنین پرسشی ساخته شده است و آرون سورکین به سبک فیلمنامه های دیگر قصه را بتدریج با بسط و گسترش جزئیات پیش می برد و از دل خرده اتفاق ها و داستانک های مختلف شخصیت خاص و منحصر به فرد مالی بلوم را می سازد که همه چیز از آن صحنه مسابقه اسکی مالی در المپیک آغاز می شود. مالی فقط چند لحظه تا قهرمانی جهان فاصله دارد که پایش به یک شاخه گیر می کند و زمین می خورد و مسابقه را می بازد و بعد از آن دست به هر کار دیوانه واری که می زند، فقط برای به دست آوردن قهرمانی دریغ شده از اوست.

لذتی که مالی از کارش می برد، هیچ ربطی به زندگی مجلل و پر زرق و برقش ندارد که اتفاقا در آن به شدت احساس تنهایی و ناامنی می کند و یک شبه می تواند همه چیزش بر باد برود و یک آدم قلچماق از راه برسد و اسلحه را در دهانش بگذارد و کتکش بزند و همه سرمایه اش را با خود ببرد و هیچ کسی در زندگی اش نباشد که به دادش برسد و خودش به تنهایی زخم هایش را درمان کند و دستش را برای بلند شدن بگیرد. بلکه لذت او در آن لحظاتی است که گوشه ای می ایستد و به چهره آدم های برنده و بازنده دور میز نگاه می کند و بخاطر اینکه از همه رازها و نقاط ضعف و خطاهایشان خبر دارد، احساس قدرت و تسلط بر آن ها می کند و خود را در موقعیت آدم همیشه برنده ای می بیند که بازی را به دلخواه خودش پیش می برد. همان چیزی که خودش می گوید که «بازی به من هویت داده بود.»

پیش تر از مالی شنیده بودیم که در هر چیزی نفر اول بود جز در خانه و خانواده خودش. گویی همین نیاز به اثبات برتری خود و تأیید شدن از سوی پدر او را وامی دارد تا موفقیت و پیروزی که در اسکی به دست نیاورده بود، در پوکر تصاحب کند و به نفر اول جهان در این زمینه تبدیل شود. به همین دلیل وقتی وکیلش از او می خواهد که برای خلاصی از زندان خود را به عنوان پیشخدمت بازی ها معرفی کند که در برگزاری اش نقشی نداشته است، مالی نمی پذیرد و اصرار دارد که خودش گرداننده بازی ها بوده است و ما دیده ایم که او بعد از اینکه توسط رئیسش به ناروا اخراج می شود و یا موقعیتش را بخاطر انتقام جویی یکی از بازیکن ها از دست می دهد، با چه جان کندنی خود را از وضعیت فرودست به موقعیت فرادست بالا می کشد و ارتقا می دهد و معلوم است که حالا تن نمی دهد به اینکه از جایگاه یک قهرمان نزول کند، حتی به قیمت اینکه همه چیز را از دست بدهد.

در انتهای فیلم مالی از چرچیل جمله ای را در توصیف موفقیت نقل می کند که «چیزی نیست جز توانایی حرکت از شکستی به شکست دیگر، بدون از دست دادن اشتیاق خود». همان تجربه تکان دهنده ای که مالی بارها در هنگام برگزاری بازی ها از سر می گذراند و به قول یکی از بازیکن هایش «برنده ای است که در بدن یک بازنده زندگی می کند».

اما مالی بعد از بیرون آمدن از آن هزارتوی پیچیده و ترسناک، حمایت و تأیید و آغوش پدری را به دست می آورد که همواره از آن محروم بوده است. وقتی پدرش درباره دلیل ستیزه جویی مدام مالی با خودش حرف می زند و از رنج بی پایانش در این سالها می گوید، آن شکاف هولناک در وجود مالی که از پنج سالگی در خود تحمل کرده بود، بسته می شود و آرام می گیرد. انگار همه آن بازی ها برای تحت کنترل درآوردن و به تسلط گرفتن آدم های قدرتمند برای این بوده است که به این لحظه دونفره با قدرتمندترین آدم زندگیش برسد و از سوی او تأیید و حمایت شود. دقیقا مثل استیو جابز که او را در برابر هزاران نفر می بینیم که به احترامش در برابر او ایستاده اند و او را تشویق می کنند و موفقیتش را تبریک می گویند اما جابز سرش را به سمت پشت صحنه می چرخاند و به دخترش نگاه می کند که در گوشه ای ایستاده است و او را تماشا می کند و حاضر است همه موفقیت هایش را بدهد اما آن نگاه پرمهر او را برای خود نگاه دارد. همانطور که در صحنه پایانی «شبکه اجتماعی» مارک به تصویر دختر موردعلاقه از دست داده اش خیره شده است و درست جایی که فکر می کنیم او به عنوان یک نابغه میلیونر باید احساس خوشبختی کند، با یک آدم تنها و منزوی روبرو می شویم که حسرت یک ارتباط ساده را در زندگی معمولی و در میان مردم می خورد و کسی که موجب دوستی و ارتباط میلیونها نفر در دنیا شده است، خودش نمی تواند به تنها کسی که دوستش دارد مرتبط شود. از این جهت مالی آدم خوشبخت تری است که پدرش به موقع سر می رسد و به او می گوید از جا بلند شود و او با تن زخمی که قهرمانی اش را از دست داده است، دوباره سرپا می شود  تا با کمترین چیزی که برایش مانده، از نو شروع کند. این است راز برنده بودن!

 

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید