نگاهی به مستند «پیرمرد و دریا» ساخته ناهید رضایی
درامانقد-سینما: فیلم مستند «پیرمرد و دریا» که در گروه هنر و تجربه به نمایش در آمده است در جهان جلوهگری سوپراستارها و سوژههای جنجالی با انتخاب موضوع و سوژههایی مهجور اما اندیشمندانه میکوشد یکی از مهمترین پدیدههای عصرحاضر یعنی مفهوم و فن «ترجمه» را مورد بررسی قرار دهد. تمرکز یک فیلم مستند بر مفهوم و مهارت «ترجمه» و مصاحبه با «مترجمان» سرشناس ایرانی تنها میتواند حاصل ذهنیت کارگردانی دغدغهمند باشد که به مسایل جهان توجهی خاص دارد و از نگاه سطحینگرانه نسبت به مسایل روزمره به دور است. «ناهید رضایی» در ابتدای مستندش نیز از علاقه و شوق وافرش به کتاب و کتابخوانی سخن میگوید تا شاید توجیهی باشد برای انتخاب چنین سوژه مهجور و به حاشیهرفتهای در عصر ظهور رباتهای مترجم و مترجمان رباتی؛ به همین دلیل است وقتی در سالن سینما به تنهایی فیلم «پیرمرد و دریا» را به تماشا مینشینی و بزرگان و اندیشمندان یا ستارههای واقعی جهان را بر پرده سینما نظارهگر هستی از این مهجوریت، غمگین میشوی.
کارگردان برای روشنگری درباره مفهوم «ترجمه» مطالعات نظری قابل توجهی در حوزه تاریخ ترجمه و سیرتحول آن در ارتباطی تعاملی و تنگاتنگ با تغییرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته است. همین مطالعات نظری که به صورت گفتار متن در فیلم بازگو میشود به محتوای فیلم «پیرمرد و دریا» عمق بیشتری بخشیده است. واقعیت این است که برای تولید یک فیلم مستند، مطالعات نظری و میدانی در مورد موضوع مورد نظر اهمیت و ارزش بسیاری دارد. اما برخی از مستندسازان به بهانه اینکه میخواهند نگاهی غیرجانبدرانه و بدون قضاوت نسبت به موضوع مستندشان داشته باشند مطالعه و بررسی مرحله پیشتولید را انجام نمیدهند و سرانجام فیلمی آشفته و سطحی نگرانه تولید میکنند. در «پیرمرد و دریا» آگاهی کارگردان از تاریخ ترجمه، آشنایی با کتابهای ترجمه شده در ایران و از همه مهمتر شناخت مترجمان پیشکسوت، نقطه قوتی برای فیلم به شمار میآید. این ویژگی بر روی متن فیلم و انتخاب مترجمان تاثیر بسیار مثبتی گذاشته است.
اما در مصاحبههای کارگردان با مترجمان اثری از این دانش و آگاهی دیده نمیشود. مصاحبههای کلیشهای و سوالاتی ساده، کلی و سطحی از نقاط ضعف فیلم به شمار میآید که آسیب قابل توجهی به بافت آن وارد کرده است. راست این است که مهمترین بخش هر مصاحبهای سوالات هوشمندانه و زیرکی و حضور ذهن مصاحبهکننده است که موجب میشود گفتو گویی خلاقانه طرحریزی شود. اما در فیلم «پیرمرد و دریا» کارگردان در مقام مصاحبهکننده با سوالات کلیاش نمیتواند اطلاعاتی بدیع و ناگفته را درباره سرگذشت ترجمه از گفتوگو با مترجمان بزرگ ایرانی استخراج کند و به کلیگوییهای کلیشهای در این زمینه میپردازد. بدینترتیب سرانجام این مصاحبهکننده با سوالاتش در نگاه طنزآمیز اندیشمند و مترجم بزرگی چون «نجف دریابندری» به دام میافتد. در یکی از سکانسهایی که وی در حال مصاحبه با «نجف دریابندری» است از وی میپرسد:«چطور شد(کتاب را)ترجمهاش کردید؟» و «دریابندری» پس از مکثی کوتاه پاسخ میدهد:«طوری نشد!» سپس با صدای بلند میخندد!
با این اوصاف رویکرد «رضایی» نسبت به مفهوم ترجمه این نواقص روش تحقیق و ساختاری فیلم را به حاشیه میکشاند. رویکردی که رابطه دیالکتیکی فرهنگ و ترجمه را مورد بررسی قرار میدهد. در سراسر فیلم به تاثیرگذاری فرهنگ هرجامعهای بر مقوله ترجمه و اثرگذاری ترجمه بر فرهنگ و تغییرات اجتماعی فرهنگی کشور مقصد تاکید شده است. تاثیر فرهنگ بر ترجمه به مباحثی چون هنجارها و موانع فرهنگی و نهادهای قدرت در کشور مقصد مرتبط است و اثرگذاری ترجمه بر فرهنگ به ورود مفاهیم و اصطلاحات جدید که موجب تغییر در تفکر و جهانبینی مردم میشود و نیز زمینه ای برای تحولات تدریجی در کشور مقصد خواهد شد. استراتژی کارگردان در بنمایهی فیلم این است که بگوید ترجمه تنها یک برگردان ساده نیست بلکه بازخوانی یک فرهنگ در فرهنگی دیگر نیز قلمداد میشود. ترجمه زمینهای را برای ارتباطات میانفرهنگی ملتها فراهم میسازد که در بستر همین ارتباطات است که تغییرات و تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی اتفاق میافتد.