نگاهی به نمایش «سوزن جادویی» به کارگردانی نسیم یاقوتی از بخش کودک و نوجوان جشنواره تئاتر شهر
درامانقد-جشنواره تئاتر شهر: وارد سالن بزرگ مشایخی میشوید. در برابر سالن بزرگی با سازهای کوچک، با ماکت یک مغازه خیاطی روبهرو میشوید. چند جوان در لباسهای خوشرنگ ایستاده، منتظر مخاطبان هستند. نام اثر همخوانی خوبی با ماکت روبهرویمان دارد: «سوزن جادویی». بروشور نماش نیز با کلیت اثر همخوانی دارد. پسر جوان که یکی از بازیدهندگان عروسک است، تکه پارچهای سفید، در هم تاشده، بسته شده به یک سوزن خیاطی، تحویلمان میدهد. هشدار میدهد این بروشور پارچهای حاوی سوزن است و حواسمان باشد. مینشینیم تا نمایش آغاز شود.
این مقدمهای است برای آغازی بر نمایشی که میخواهد با مفاهیم خیاطی، برای کودک داستانی روایت کند. داستانی که قرار است در قالب ترکیب نمایش عروسکی و اجرای زنده، نقل شود. دو حشره تنبل (یک سوسک و یک جیرجیرک)، صاحب یک خیاطی خیال میکنند در قبال زحمتی که میکشند، دستمزد مناسبی دریافت نمیکنند. در این گیرودار زنبور فرمانده از دو حشره میخواهد کت ناقصی را آماده کنند؛ وگرنه به اردوگاههای کار اجباری روانه میشوند. سوسک به یاد سوزن جادویی همسایه قدیمی اش میافتد و جیرجیرک حاضر به دزدیدن سوزن میشود؛ اما گرفتار سوزن جادویی شده و اسیر نخهای آن. پس سوزن به دست مالک واقعی آن میافتد و دو حشره تنبل راهی اردوگاه کار اجباری میشوند.
نمایش نسیم یاقوتی، نمایش سادهای است. قرار نیست چیز پیچیدهای در آن روایت شود. داستان فاقد هر گونه پیچیدگی و فراز و نشیبهای معمول است. اتفاقات پشت سر هم رخ میدهند تا یک ایده – کار بدون زحمت – به نتیجه اخلاقی – نابرده رنج گنج میسر نمیشود – خاتمه یابد. داستان نه مکثی دارد و نه سعی میکند رو به عقب حرکت کند. به عبارت ساده، با متنی جمع و جور و بدون تکرار روبهروییم.
با در دست داشتن چنین متنی که عباس فرطوسی با همکاری نسیم یاقوتی نگاشته است، اجرا نیز نیازی به پیچیدگی ندارد. پیام ساده است. همه چیز برای تحت تأثیر قراردادن خردسال مهیا است؛ اما نیاز است که کودک به نمایش مرتبط شود. فاصله فیزیکی میان سازه و صندلیها میتواند کودک را از جریان اجرا منحرف کند؛ پس اجرای زنده میتواند به نمایش کمک کند، کودک بخشی از نمایش شود. با توجه به تنبلی شخصیتها و صددرصد میل به خوابیدن، کودکان با بازیگران بخش زنده همراه میشوند تا حشره خوابآلود را از خواب بیدار کنند. اما این به تنهایی یاریرسان نیست. نیاز است کودک در بخشهای دیگر نیز همراه شود. گروه نمایشی با بهرهگیری از ترفندهای مرسوم فاصلهگذاری، به کودک میفهمانند که میتوانند بخشی از روایت باشند؛ پس با پرسش از او میخواهند حدس بزنند چه قرار است رخ دهد یا چگونه میتواند داستان پیش رود. گروه نمایشی به سمت ترفند تازهای نرفتهاند. همان روشهای جواب پس داده شده است که از قضا در این نمایش نیز جواب میدهد. باید پرسید دلیل چیست؟
مهمترین رکن نمایش «سوزن جادویی» کمدی است و این فاصلهگذاری نیز در خدمت کمدی است. بازی کردن یکی از بازیگران با گوشی در حالی که نیاز به عروسکگردانی است، حرف زدن عروسکها با بازیگران و تقاضای انجام کارها به سبب تنبلی و یا درگیری لفظی میان بازیگران پشتصحنه و بازیگران روی صحنه، ترفندهای فاصلهگذاری در نمایش هستند؛ اما با کمی دقت میتوان فهمید که این روش در بسیاری از نمایشهای کودک استفاده میشود.
وجود داستان ساده و کمیک کودک را از هر نظر همراه خود میکند؛ اما نمایش کودک در شرایط کنونی نیاز به چیزهای بیشتری دارد. اکنون نیاز است که کودک با تئاتر کاربردی روبهرو شود تا به واسطه ی آن، بدون مواجهه با پیام مستقیم، خود به ادراکی از اثر برسد. این مواجهه درمورد «سوزن جادویی» اندک است. در نهایت یک روایتگری و نقل داستانی در قالب فابل (Fabel) است.
نمایش با توجه به آغاز شبهآموزشیاش میتوانست رویهی بهتری را دنبال کند. یعنی میتوانست پا پیش بگذارد و با مفاهیم خیاطی موجود در اثر، کودک را با خیاطی آشنا کند. سوزن میتوانست از یک عنصر جزیی، به یک شخصیت بدل شود. به هر حال سوزن نمایش، جادویی است و تواناییهای دارد که در دنیای واقعی نمیتوان برایش متصور بود و کودک نیز براساس قواعد ارائه شده در نمایش کودک میفهمد که قرار نیست با امر واقعگرایی روبهرو باشد. او میداند که دنیای نمایش میتواند بارها و بارها بشکند و او را با جهانهای موازی ببرد.
به هر حال نمایش تلاش میکند کوتاه باشد و چندان به درازا کشیده نشود و این برگ برنده آن است. نمایش هم بار کمدی خوبی دارد و به استهزا و زیادهرویهای رایج گرایش ندارد. خبری هم از موسیقیهای دستگاه شور و دست زدنهای بیجا و آوازخوانیهای بیمحتوا هم نیست و این جای تشکر دارد.