نگاهی به جشنواره تئاتر خیابانی مریوان که از 18 تا 22 شهریور برگزار گردید
درامانقد-تئاتر: برای تئاتر خیابانی دو منشا در نظر میگیرند. نخست آیین که به نوعی ریشههای ابتدایی تئاتر به هر شکل و فرم ممکنش معرفی میشود و دیگری جریانهای سیاسی دست چپی که در اوایل قرن بیستم به واسطه اندیشه هنرمندانی چون میرهولد، پیسکاتور و برشت بر اندیشه تئاتر تجربی و پیشرو غالب میشود.
در آیین مکانمندی، آن شکل اهمیتی که در تئاتر کلاسیک داراست را ندارد. به واسطه آشنایی اروپاییان با گونههای نمایشی شرق آسیا که میتوانست نمایش در کنار خیابان، مزرعه یا معابد اجرا شود، مکان دیگر آن قداست و البته عینیت را نداشت. سالن تئاتر مفهومی برآمده از فرهنگ بورژواها تعبیر میشد. آیین به مثابه استقبال از یک رویداد تنها به یک چیز نیاز داشت و آن هم مردم بود. همان چیزی که برشت و طرفدارانش در شیوه اجرایی خود به دنبالش بودند.
هنرمندان چپ با رویکرد انتقادی، نمایش را از سالنهای پرزرق و برق به کارخانهها و مزارع بردند و مردم را در اجرای خود مشارکت دادند. آنان یک چیز را موضوع آثار خود قرار دادند: تقبیح و انتقاد از وضع موجود. این همان چیزی است که داریو فو نیز پی گرفت و در تمامی سالهای فعالیتش بدان پرداخت. او وضعیت موجود را با آمیختگی کمدیا دل آرته به عنصری مردمی بدل کرد. شاید این گونه کمدی را به اصل خود بازگرداند.
تئاتر خیابانی اما در ایران مسیری دیگر طی میکند. کافی است در مهمترین مناسبت آن که همانا جشنواره تئاتر خیابانی مریوان است شرکت کنید تا ماحصل آنچه به اسم تئاتر خیابانی اجرا میشود را دریابید. گروههای مختلف ایرانی که عموماً برای مخاطب همیشگی این جشنواره شناخته شده به حساب میآیند، ابتدای هر پاییز در کنار دریاچه زریبار گرد هم میآیند تا یکی از معدود جشنوارههای تخصصی تئاتر خیابانی جهان را جشن بگیرند؛ اما هر سال یک پرسش در ذهن پژوهشنده تئاتر به جا میگذارند و مریوان را ترک میکنند: آیا آنچه در ایران اجرا میشود تئاتر خیابانی است؟
در چند دورهای که به عنوان مهمان با جشنواره بودهام، همواره این جمله را از دهان اساتیدی چون قطب الدین صادقی، فریندخت زاهدی، شیرین بزرگمهر و … شنیدهام که آنچه در مریوان اجرا میشود بیشتر محرومیت از داشتن سالن اجراست. نمایشها رویکرد خیابانی ندارند و این گفتار با مخالفت گروهها مواجه میشوند. گروههایی که عقبه فکری و علمی ندارند و عمدتاً محصول یک آکادمی نیستند.
در وهله نخست باید به مفهوم و ریشه آیینی تئاتر خیابانی نگاه بیاندازیم. جایی که آدمی به بهانه بودن در کنار دیگران، جشن یا عزایی به پا میکند، به طبیعت بازمیگردد و از او تجلیل میکند؛ حتی برایش نمایش اجرا میکند تا مبادا به او و دیگر شریکان نمایش آسیبی رساند. جشنواره مریوان واجد یک بخش آیینی – سنتی است. نام دو استان همواره در این بخش میدرخشد: گیلان و کردستان. هراز گاهی آذریها نیز با لزگی شرکت میکنند. نمایش گیلانیها معمولاً به عشق و عاشقی سپری میشود و کردها بزم و رزم. هر دو بنیان نمایش را بر پایه موسیقی بومی و رقص محلی بنا میکنند؛ اما در این رقص کسی نمیتواند شریک شود. این همان نقطهای است که مردم را از آیین منفک میکند. در آیین مردم به مشایعت گروه دعوت میشوند. در یک نمایشی آیینی کردی – با توجه به محل اجرا در مریوان – شاید افرادی به مراتب ماهرتر در رقص کردی در میان جماعت بیننده حضور داشته باشند و به احتمال قوی تمایل به شرکت در آیین در میان افراد زیاد است؛ ولی هیچ دعوتی نمیشود. نمایش میشود همان میانبرنامههای اختتامیهها و در نهایت به اثری موزهای. اجرا میشود که بگویند این هم هست.
در گام بعد به سراغ بخش اصلی جشنواره میرویم. جایی که گروهها یک قطعه نمایشی و عمدتاً روایتگر و داستانگو نقل میکنند. مسئله از همین ابتدا شروع میشود. همه نمایشها روایتگرند. با کمی مداقه در تاریخ تئاتر خیابانی درمییابیم در این عرصه سهم تئاتر روایتگر چندان زیاد نیست. جریان تئاتر خیابانی در تقابل با روایتگری تئاتر مرسوم شکل میگیرد. شیفتگی هنرمندانش به شیوه های شرقی از جمله کابوکی و کاتاکالی به سبب استقلال اجرا از داستان بود؛ پس جایگاه چنین تئاتری در تئاتر خیابانی ایرانی چیست؟
نکته مهم دیگر آغاز و پایان تئاتر خیابانی است. تئاتر خیابانی با یک ویژگی از تئاتر مرسوم جدا میشود، آنکه مرزی میان اجراگر و تماشاگر وجود ندارد. در تئاتر خیابانی فضا به نوعی طراحی میشود که تماشاگر وارد بازی میشود؛ حتی اگر از آن آگاه نباشد. در آثار نمایشی جشنواره مریوان هیچگاه تماشاگر بخشی از اجرا نمیشود. نمایشها ردوبدلهای کلامی است. عمده نمایشها به شکل تکسویه و رو به داوران اجرا میشود. بماند که هیچگاه داور در این بازی دراماتیک شریک نمیشود. در یک اجرای خیابانی ایرانی، عملاً سه چهارم تماشاگران از جریان نمایش حذف میشوند.
حذف مخاطب از زمانی آغاز میشود که نمایش از یک شکل معقول خیابانی به یک شکل مرسوم تئاتربینی بدل میشود. آنچه مردم را به دور یک نمایش میکشاند صندلی داورانی است که برابر نمایش گذاشته میشود. هیچ نمایشی به شکل مویرگی و نامرئی خود را به میان مردم نمیبرد. نمایش مردم را به دیدن خود دعوت نمیکند. حتی برخی نمایشها پیش از آغاز با کمک گچ، رنگ یا روبان و چسب فضای نمایشی را از فضای تماشا مجزا میکنند. این مهم به شکل عجیبتری در جشنواره فجر رخ میدهد که در آن نمایشها روی سن برگزار میشود.
نکته مهم دیگر به ذات چپگرایانه تئاتر خیابانی بازمیگردد. زمانی که از جریان فکری چپ سخن گفته میشود به راحتی میتوان دریافت که یک گروه چپ چه مطالباتی در نمایش خود دنبال میکند. برای مثال جریان چپ هیچگاه درباره عدم عشقورزی مجنون به لیلی نمایشی به میان مردم نمیبرد؛ اما شاید وضعیت اسفناک شغلی در منطقه کردستان برای او مهم باشد. حال سهم اندیشه چپ در تئاترهای خیابانی مریوان چقدر است؟
مسئلهای که عموماً نادیده گرفته میشود، وجوه حکومتی و دولتی این جشنواره است. تئاتر خیابانی حرکتی است در تقابل با وضعیت موجود. نمایشی است علیه تئاتر مرسوم که علی الظاهر تحت حمایت دولت است. به شکل قانونی و با مجوزهای احتمالی اجرا میشود و نظارت بر آن وجود دارد. تئاتر خیابانی با چنین وجوهی در تضاد است. در جشنواره مریوان نمایشها براساس اولویتهای برگزیده میشود که سیستم تعیین میکند؛ نه اینکه هنرمند آن را براساس مرام خود برگزیند. در واقع از یک حرکت دست چپی معترضانه به یک حرکت دستراستی تبلیغاتی بدل میشود. این تناقض را میتوان در قیاس میان کارهای ایرانی و خارجی دید.
در آثار خارجی شرکتکننده عموماً نمایش عاری از روایتگری است. نمایش در شکل مدور و بدون هر سویهای اجرا میشود. دعوتی برای دیدن نمایش وجود ندارد و دست غیب هنرمند ناگهان مخاطب را به سوی خود میکشاند. موضوع تئاتر اعتراضی است و به هیچ عنوان با متر و معیارهای فراخوانی سنخیتی ندارد. نمایش برپایه خلاقیت و مشارکت مردم است. در شکل آیینی خود به یک کارناوال بدل میشود که البته به واسطه اجرا در ایران وجوه مشارکتی بیش از پیش حذف میشود. گویی شرایط جشنواره به نوعی است که مشارکت از میان برداشته میشود.
در نتیجه آنکه اگر تئاتر خیابانی در ایران را تئاتر خیابانی بدانیم، آنچه اجرا میشود به هیچ عنوان برای جهانیان آشنا نیست. یک جرثومه ایرانی است و مخصوص این زیستبوم؛ کما اینکه گروههای ایرانی در خارج از کشور به هیچ عنوان به سراغ چنین نمایشهایی نمیروند. نمایشهایی که منتهای پیامش مسواک زدن پیش از خوابیدن است.