درامانقد-سینما: جوئل شوماخر (شوماکر)، نویسنده و کارگردان که از دنیای تزیینات ویترین مغازه و طراحی لباس پا به دنیای سینما گذاشت و سبک منحصربه‌فرد خود را به فیلم‌هایی چون “آتش سینت المو”، “مرگ‌جویان” و دو فیلم “همیشه بتمن” و “بتمن و رابین” آورد، روز دوشنبه از دنیا رفت. او 80 ساله بود.

شوماخر پس از یک سال مبارزه با بیماری سرطان در نیویورک سیتی درگذشت.

از دیگر فیلم‌های کارنامه شوماخر می‌توان به کمدی ترسناک “پسران از‌دست‌رفته” (1987)، تریلر “موکل” (1994) که با اقتباس از رمان جان گریشام ساخته شد، “زمانی برای کشتن” (1996) و درام نوآر “هشت میلی‌متری” (1999) با بازی نیکلاس کیج اشاره کرد.

به گزارش هالیوود ریپورتر، او همچنین فیلم‌هایی با مضامین تاریک را کارگردانی کرد، ازجمله تریلر پزشکی “مرگ‌جویان” (1990) و “جوان‌مرگی” (1991)، هر دو با بازی جولیا رابرتز و “سقوط” (1993) با بازی مایکل داگلاس در نقش یک مرد مجنون که در حوالی لس آنجلس دست به رفتارهای خشونت‌آمیز می‌زند.

شوماخر توانایی فوق‌العاده‌ای در تشخیص استعدادهای جوان داشت و بازیگرانی چون دمی مور، راب لو، امیلیو استه‌وز، جاد نلسن و آلی شیدی را در فیلم “آتش سینت آلمو” (1985) به کار گرفت.

او همچنین با اختصاص نقش‌های مهم در فیلم‌هایش به ارتقای موقعیت کاری تعداد دیگری از بازیگران جوان چون جولیا رابرتز، کیفر ساترلند، متیو مکاناهی و کالین فارل کمک کرد.

شوماخر در اوایل دوران کاری خود در هالیوود طراح لباس دو فیلم “خوابیده” (1973) به کارگردانی وودی آلن و “بلوم عاشق” (1973) به کارگردانی پل مازورسکی بود و در نیمه دوم دهه 1970 چند فیلمنامه نیز نوشت. یکی از اولین فیلم‌هایی که کارگردانی کرد “تاکسی دی.سی” (1983) با بازی آقای تی بود.

بعد از آن که تیم برتن دو فیلم اول “بتمن” را با بازی مایکل کیتن در 1989 و 1992 کارگردانی کرد، شرکت برادران وارنر ادامه مجموعه سینمایی “بتمن” را به شوماخر واگذار کرد. او نگاه بصری خود را به دو فیلم “همیشه بتمن” (1995) و “بتمن و رابین” (1997) تزریق کرد و به این فیلم‌ها بیش از قبل حال و هوای قصه‌های مصور “بتمن” بخشید. او همچنین به لحاظ ظاهری جلوه بیشتری به شخصیت بتمن داد. (در فیلم اول ول کیلمر در نقش مبارز نقاب‌دار ظاهر شد و در فیلم دوم جرج کلونی لباس بتمن را به تن کرد.)

با این حال، “بتمن و رابین” با واکنش تند منتقدان روبرو شد و شوماخر سال‌ها بعد اذعان کرد که گوش دادن به مدیران بازاریابی استودیو که می‌خواستند سری فیلم‌های بتمن، کودکان را نشانه بروند، مرتکب اشتباه شد.

او در 2017 در مصاحبه‌ای با وایس گفت: می‌خواهم از تک‌تک طرفداران که ناامیدشان کردم عذرخواهی کنم، چون فکر می‌کنم این عذرخواهی را به آن‌ها بدهکارم.

شوماخر متولد 29 اوت 1939 در کویینز در نیویورک بود. او تنها فرزند خانواده بود. پدرش که در یک کارخانه کار می‌کرد، وقتی شوماخر چهار ساله بود، از دنیا رفت. او مادرش را نیز که سوئدی بود، در جوانی از دست داد.

او در مدرسه طراحی پارسونز در دانشگاه نیو اسکول  و موسسه مد تکنولوژی شرکت کرد و در مقطعی در نیویورک به عنوان تزیین‌کننده ویترین مغازه همین‌طور طراح لباس کار می‌کرد. شوماخر در اوایل دهه 1970 به لس آنجلس رفت و اولین بار در 1972 در فیلم “Play It as It Lays” در مقام طراح لباس کار کرد.

او در 1981 با فیلم “The Incredible Shrinking Woman” با بازی لیلی تاملین برای اولین بار روی صندلی کارگردانی نشست و قابلیت‌های غافلگیرکننده خود در استفاده از رنگ و طراحی را به نمایش گذاشت. او بعد از فیلم “تاکسی دی.سی” فیلمنامه “آتش سینت المو” را نوشت و آن را کارگردانی کرد.

او بعد از غوغای “بتمن” با دو فیلم “هشت میلی‌متری” و “بدون نقص” (1999) مسیری متفاوت را در پیش گرفت. فیلیپ سیمور هافمن که آن زمان بازیگری در حال ترقی بود در فیلم دوم نقش یک مرد زن‌پوش را بازی کرد.

شوماخر در 2000 فیلم “تایگرلند” را که یک درام با موضوع جنگ ویتنام است، کارگردانی کرد که بسیار مورد استقبال قرار گرفت. او در این فیلم یک استعداد جوان دیگر را به نمایش گذاشت: کالین فارل.

او بازیگر ایرلندی را بار دیگر و این بار در فیلم “باجه تلفن” (2002) به کار گرفت؛ تریلری روان‌شناختی درباره یک تبلیغاتچی چاپلوس که گرفتار یک تک‌تیرانداز می‌شود.

“یار بد” (2002)، “ورونیکا گرین” (2003)، “شبح اپرا” (2004)، “شماره 23” (2007)، “دوازده” (2010) و “ورود غیرمجاز” (2011) از دیگر فیلم‌های شوماخر در مقام کارگردان است. او در 2013 دو اپیزود سریال “خانه پوشالی” تولید شرکت نتفلیکس را کارگردانی کرد.

شوماخر در گفت‌وگویی با مجله ونیز در پاسخ به این پرسش که چه توصیه‌ای برای کارگردانان تازه‌کار دارد، توضیح داد: جسور باشید، تن به خطر بدهید، از غرایز خود پیروی کنید، فقط زمانی به حرف دیگران گوش بدهید که واقعاً به این نتیجه رسیده‌اید درست می‌گویند. یک گروه بازیگری خیلی خوب پیدا کنید. همین‌طور یک فیلمبردار و یک تدوینگر که به کارگردان بودن شما حسودی نمی‌کنند. می‌توانید از پس کار بربیایید.

منبع: هنر آنلاین

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید