درامانقد-سینما: در مدت اخیر آنچه بیشتر ایده بخش “هنر و تجربه” را زنده و پویا نگه داشته فیلم های مستندی است که در این گروه اکران می شود. پس از آثار خوب داستانی- تجربی نمایش داده شده، حالا مدتی است که بیشتر شاهد درخشش سینمای مستند در این بخش هستیم و این خبر خوبی است برای سینمایی که نیاز به بازسازی خود و بازیابی شیوه های بهتر و جدید تری برای بازنمایی جامعه و ارتباط با آن دارد. آنچه در ادامه می خوانید دو یادداشتی است که برای مجله “هنر و تجربه” درباره دو مستند مهمی که در مدت اخیر در این گروه سینمایی به نمایش در آمده است، نوشته شده بود که اینجا بازنشر می گردد.

 

رامي، رام نشد
درباره “چي چكا قصه شب”

مستند “چي چكا قصه شب” ساخته رها فريدي اثري خوش لحن و ريتم با اتمسفري سيال همچون موسيقي است. فيلم به شخصيت، سبك زندگي و موسيقي ابراهيم منصفي، هنرمند بندرعباسي مي پردازد و از اين راه، فيلمساز بدون اينكه موضوع خود را گم كند يا روايتش را آشفته سازد و يا ساختار فيلم را به شلختگي دچار كند زمانه و بستر اجتماعي منصفي را نيز به قدر نياز اثر بازنمايي مي كند.

علاوه بر فضاسازي، ایده مستند ساز دراماتیزه شده و مدام اطلاعات تازه و دريافتي عميق تر از شخصيت منصفي ارائه مي دهد. نوع پرداختن به موضوع راضي كننده و كامل است و در آخر اين احساس دلچسب را به مخاطب مي دهد كه تصويري حقيقي، انساني و فراتر از نقد و ستايش از ابراهيم در ذهن او شكل گرفته است. فريدي روند گفت و گو و چينش اطلاعات را به گونه اي تمهيد و تدوين نموده كه فيلم مدام لايه تازه اي از خصوصيات فردي يا كاري شخصيت اصلي را به ما مي شناساند.

چي چكا… درست مثل موسيقي منصفي است؛ از يك سو حال خوبي دارد، آرامش بخش، صميمي و ساده است و از سوي ديگر غم انگیز و رازآلود است. فیلم اندوهي سنگين و اثرگذار را در تماشاگر به جا مي گذارد. فريدي به خوبي سرگشتگي و غم دروني ابراهيم را به لحن فيلم تبديل كرده است. چی چکا… پر است از تصاوير زندگي روزمره مردم بندر عباس و چند نقطه ديگر در استان هرمزگان كه به دليل انتخاب درست و تدوين فكر شده، روايت منصفي را به داستان اقليم او پيوند زده است. اينجاست كه همانطور كه در فيلم گفته مي شود “در خانه هر بندري صداي منصفي هست”، موسيقي او به صداي يك اقليم، يك جغرافيا و روزگار مردمانش بدل مي شود و اين مهم در تار و پود مستند چي چكا… تنيده شده و كاملا محسوس و شفاف است. اما در نهايت اساس فيلم چي چكا…درباره فرديتي خاص و درك نشده است. فرديت نابغه اي غمگين و خودويرانگر كه به آرامي در كوچه پس كوچه هاي تنهايي و درد نوشت، نواخت، خواند و…رفت.

 

دریا در استخر نمی گنجد

درباره “چریکه بهرام”

“چریکه بهرام” ساخته فرشید قلی پور فیلم سختی است، چرا که سوژه ترسناکی دارد. فیلم درباره بهرام بیضایی است و نگاهی گذرا به کارنامه بی بدیل این هنرمند معاصر نشان می دهد که چرا ساختن مستندی 90 یا 120 دقیقه ای درباره تمامی جوانب یا بخش عمده ای از زندگی هنری او تقریباً ناممکن است. بیضایی مهمترین نمایشنامه نویس تاریخ تئاتر ایران با آثاری پر شمار، یکی از بهترین فیلمسازان تاریخ سینمای کشور و پژوهشگری کم نظیر و کمال گرا در تاریخ، اسطوره، ادبیات و نمایش است. او کسی است که پردیس هنرهای زیبا در زمان تدریس و مدیریت­ اش در گروه نمایش دچار تحولی اساسی شد و بهترین هنرمندان تئاتر و سینمای سالهای بعد را پرورش داد. بیضایی بدون تردید با رویکردی که در آثارش داشته، بی تردید از مهمترین روشنفکران صد سال اخیر ایران است. کسی که به واسطه آثارش توانست مهمترین مسائل تاریخی و جمعی ایرانیان را توضیح دهد و به نقد بکشد. به راستی چند نفر و از چند طیف و با چند تخصص باید در مستندی درباره چنین شخصیتی حرف بزنند تا بتوان کارنامه و خصوصیات اصلی فعالیت او را توضیح داد؟ تا حدودی همین مسئله باعث شده “چریکه بهرام” به فیلمی سردرگم در روایت تبدیل شود. فیلم قلی پور مدام شکل روایت و زاویه دید خود را تغییر می دهد، مدام از بخش خاصی از کار بیضایی به بخش دیگری می رود و به هر موضوعی سرکی می کشد و عبور می کند.

البته دلیل این چندگانگی در این مستند گفت و گو محور فقط گستردگی کارنامه بیضایی و دشوار بودن دستیابی به روایتی فشرده و منسجم از مجموعه فعالیت های او نیست. سازنده  “چریکه بهرام” هم نتوانسته رویکردی کل نگر و شامل پیدا کند یا اینکه متواضع و واقعگرا بر روی یک وجه از وجوه متفاوت بیضایی متمرکز شود تا در نهایت فیلمی منسجم و عمیق به وجود بیاورد.

بعضی از انتخاب ها و بسیاری از انتخاب نشده ها برای گفت و گو سؤال بر انگیز هستند. مثلاً منحصر شدن تحلیل آثار سینمایی در کلام مجید برزگر از مهمترین ابهاماتی که تا پایان فیلم حل نشده باقی می ماند. از یک سو با هیچ رویکردی نمی توان برزگر را به عنوان فیلمسازی وامدار یا از نظر فکری نزدیک به بیضایی دانست و این در حالی است که فیلمسازانی هستند که این تأثیر پذیری را به طور پراکنده داشته اند یا در حوزه نمایش، هر کسی که با تئاتر ایران آشناست می داند که دست کم دو نفر یعنی حمید امجد و محمد رحمانیان تلاش کردند کار بیضایی را در حوزه نمایشنامه نویسی و تئاتر ادامه دهند و با وامداری روشن از او، نمایشنامه بنویسند و تئاتر اجرا کنند، اما جای این دو آشکارا در فیلم خالی است.

با وجود همه این نواقص فیلم قلی پور ریتم خوب و کارگردانی فکر شده ای دارد. تصویری که از بیضایی ارائه می کند بدیع نیست اما دست کم برای مخاطب عام تر نمایی کلی و شناختی عمومی پدید می آورد که به خودی خود ارزشمند است.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید