نگاهی به فیلم کوتاه «هنوز نه» ساخته آرین وزیردفتری به نمایش در آمده در گروه «هنر و تجربه»

 

درامانقد-سینما: شاید همه چیز زود، دیر می شود؛ اما تفاوتی آشکار میان ماندن و فهمیدن و دیر شدن است تا رفتن و نفهمیدن و دیر شدن است. در دنیای پر پیچ و خم و عجیب و غریبی که انسانها را در جزایر دور از یکدیگر قرار داده چندان حیرت آور نیست که کسی صحبت از دیر شدن کند. «هنوز نه» فیلم کوتاهی ساخته آرین وزیردفتری است که در باکس فیلمهای کوتاه هنر و تجربه به نمایش درآمده است. این فیلم روایتی ساده و بی تکلف از دیر شدن است. وقتی که ما سرگرم باورها و رفتارهایمان هستیم بسیاری از اتفاقات از سر می گذرند و چیزی به نام دیر شدن در گستره زندگی ما جریان ندارد. اما وقتی که با «هنوز نه» مواجه می شویم می فهمیم که دیر شدن مصداقی عملی برای ما یافته است.

زن و شوهری که دوران زیبای زندگی را سپری کردند و اکنون دخترشان برای تحصیل در کشور دیگری است، چند وقتی است از یکدیگر جدا شدند و معنای زندگی را به تنهایی تفسیر می کنند. آنها برای تولد دخترشان کیکی فراهم می کنند که دختر باید از طریق فضای مجازی شمعی را فوت کند که مصداقی در زندگی اش جز تمثیل ندارد. زندگی که دچار گسست شده و تفرد برای آن دو جز بگو و مگو های زن و شوهری چیزی ندارد. آنها به ظاهر در جهانی مملو از شفافیت و همراهی هستند. دخترشان از جدایی پدر و مادر آگاهی ندارد. لذا کارگردان با ایجاد دو گانه ظهور و غیاب توانسته مخاطب را به فرجامی بی تعیین سوق دهد و سراسر فیلم را عاری از نمادها و اشاره ها کند و ما با واقعیت عریانی رو به رو شویم که هضم آن برایمان چندان سهمگین نباشد. چرا که بی معنایی زندگی برای آنها اگرچه از خرده دعواهای زن و شوهری فراتر نرفته اما فضای تهی که ایجاد شده نشان می دهد که چه گسست عجیب و غریب بر همه آنها حاکم شده است.

«هنوز نه» با بهره گیری از محیط آپارتمانی و فضای بسته و بدون ایجاد نمادی اغوا کننده، پیوند معنی داری با آنچه برای دیر شدن است، فراهم می کند. «هنوز نه» از لحظه ها بهره می برد و گذشته، حال و آینده را به هم پیوند می دهد. چرا که هر کدام از این زمانها واجد اهمیت است. اگرچه اوج این اهمیت را باید در لحظه ای ناب و استعلایی دانست که پدر از پشت پنجره ای و از نمای بالا به حیاطی نگاه می کند که دخترش دوچرخه ای را که در کودکی برای تولدش هدیه داده بود، مشغول بازی است. صدای شادی دختر چنان زیرکانه و دلبرانه است که ما را به آن خاطره ای که پدر و مادر از لحظه ای که دخترش دوچرخه را دید و همه هدایای دیگران را فراموش کرد ارجاع می دهد. ارجاعی با شکوه که در انتهای این تونل تاریک نوری از صمیمیت در آن می بینیم. دختر هنوز برای پدر و مادر جنبه ای از یک آرزو است که او را در فضای دل انگیزی حتی از طریق فضای مجازی نمی توانند فراموش کنند. برای آنها فراموشی دخترشان جنبه ای از همان رویداد روزمرگی است که می تواند کام تلخ آنها را که گویی دیر شدن را یادآوری می کند به جریان می اندازد.

جهان «هنوز نه» جهانی مملو از شفافیت و عریانی است که هیچ حرفی و نکته ای در خاموشی و خفا گفته نمی شود و ما می توانیم باور کنیم که دیر شدن برای آنها معنایی جز از طریق یک هم آوایی به دست نمی آید. البته ما با فیلمی رو به رو هستیم که کانون اصلی و مضمون آن بر دوش دختری است که نمی بینیمش اما حضور او در همه جا احساس می شود. اگرچه احساس ما واجد نوعی از اتفاق و یا دگرگونی نیست اما باید پذیرفت که «هنوز نه» فیلمی بدون خط کشی و مرزبندی است. مرز آنها شاید در مجادلات باشد اما باید کلیت آن را نیز درک کرد که چگونه فضای سنگین آپارتمان به محلی برای نزاع و کشمکش تبدیل شده و حضور آن دو در کنار هم فضایی جداگانه را ایجاد کرده است. آنها به خوبی فهمیده اند که رفتار و کنش انسانی و اخلاقی با هم بودن معنا پیدا می کند چرا که تصمیم گرفته اند دخترشان از جدایی آنها بویی نبرد و شاکله با هم بودن از هم نپاشد. اما باید پذیرفت که تصویر اخلاقی که آنها برای دخترشان از خود ساخته اند اگرچه ریاکارانه است اما فریبندگی تحمل پذیری برای یکدیگر فراهم کرده اند. آنها در زیرسایه این فریبکاری نمایی از پدر و مادری متعهد را به نمایش گذاشته اند که پی بردن به حقیقت را برای دخترشان موکول به زمانی دور کرده اند. چرا که حقیقت واجد عنصری از بداهت و روشنی است. استعاره آفتاب برای حقیقت چندان هم بی ربط نیست. ولی درست به همین دلیل است که حقیقت می تواند نه تنها به چیزی مبتذل بلکه به کذب ناب بدل شود. کارگردان برای رهایی از این کذب ناب، پدر و مادر را در مقام والدین نیکوکاری قرار داده که دختر احساس تالم و اندوه نکند و باور کند که چیزی اتفاق نیفتاده است.

این مطلب در ماهنامه هنر و تجربه هم منتشر شده است.

پاسخ ترک

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید