دراما نقد-سینما: برای نخستین بار سوفیا کاپولا با «فریب خورده» بازسازی و اقتباس ساخت. روایت دوباره سوفیا کاپولا نقاط مشترک کمی با نسخه دان سیگال محصول 1971 دارد. با این وجود او بیشتر مایل بوده اقتباسی از کتاب «یک شیطان مصور شده» به قلم توماس .پی کالینان انجام بدهد تا بازسازی وفادارانهای از فیلم دان سیگل با نقشآفرینی کلینت ایستوود را. درنتیجه ویژگی «فریب خورده» روایتی متفاوت از ماجرای یک مدرسه دخترانه با مدیرهای به نام دوشیزه مارتا(نیکول کیدمن) و حضور یک سرباز زخمی(کالین فارل) است.
کاپولا در مقام فیلمساز تمها و ایدههای متفاوتی را از کتاب دریافت میکند. شخصیتها واقعیتر هستند به همین دلیل چند شرارت «فریب خورده» را شهودیتر جلوه میدهد. زیبایی همانند دیگر فیلمهای کاپولا در «فریب خورده» نیز جلوه گر است اما او ترس و وحشت را با ماجرا همراه کرده است.
در دو فیلم پیشینتان تمرکز شما شهر لسآنجلس بود. تجربه متمرکز شدن در یک لوکیشن در «فریبخورده» به چه میمانست؟
تجربه تمرکز در شهر لسآنجلس را دوست داشتم به خصوص که من در «حلقه بلینگ»(2013) در لوکیشنهای متعددی فیلمبرداری داشتم. بودن در یک لوکیشن و فقط تمرکز بر شخصیت ها و داستان خیلی عجیب و غریب است. کارگردانی به این سبک را هم دوست داشتم.
در یک خانه در نیواورلئان فیلمبرداری انجام دادید، درست است؟
بله. در نیوارولئان فیلمبرداری انجام دادیم. در دو خانه. سکانسهای داخلی را در شهرکی در نیوارولئان فیلمبرداری کردیم. و به خارج شهر به «ناپلئونویل» رفتیم تا سکانس کشتزار را فیلمبرداری کنیم.
نکتهای در تحقیقات شما وجود داشت که بر طراحی یا خانه تاثیر بگذارد؟
برای دکور و طراحی لباس و صحنه زحمات فراوانی کشیدیم تا به فضای داستان نزدیک شود. نمیتوانم به یک نکته مشخص اشاره کنم. کار دوستان بخش طراحی پوشاندن پریزهای برق و…. بود.
به هر حال استفاده از نور طبیعی بینظیر است. فکر میکنم فیلیپ لو سورد,مدیر فیلمبرداری با استفاده از نور طبیعی و شمع حس واقعی و اصالت به آن دوران را بخشید و کار درخشانی انجام داد. از شمعهای بیشتری نسبت به دوران وقوع داستان استفاده کردیم اما میخواستیم فیلم نسبت به آن دوره اصالت داشته باشد.
میدانم شما و فیلیپ لو سورد پیشتر باهم همکاری نداشتید. چه فضایی را میخواستید جفتتان خلق کنید؟
ما زمان زیادی را با واحدهای هنری ،طراحی صحنه و دکور وقت صرف کردیم تا برای ظاهر«فریب خورده» تصمیمگیری کنیم. میخواستم فضای فیلم شبیه دنیایی بسیار لطیف و زنانه باشد و اصلا تهدیدآمیز نباشد. هرچه داستان جلوتر میرود خطر از ناکجا آباد نازل میشود.
در نسخه دان سیگل از همان ابتدای فیلم، خانه تهدیدآمیز حس میشود. اصلا برای الهامپذیری فیلم دان سیگل را تماشا کردید؟
خیر. من داستان نسخه اصلی را میدانستم اما تلاش کردم آن را از ذهنم پاک کنم، به سراغ کتاب رفتم و داستان را از نو تصور کردم، درنتیجه نسخه اصلی را پاک از یاد بردم. فیلم دان سیگل را دوست دارم اما خیلی متفاوت است. از جهت دیگری به داستان نگاه میکند. من میخواستم داستان خیلی زنانه و لطیف باشد با دنیای مدرسه دخترانه داستان را شروع کردم برخلاف دان سیگل که با ملاقات سرباز و دختران شروع میکند. حالا که «فریب خورده» را ساختم باید بروم و دوباره نسخه دان سیگل را ببینم. مدتهاست فیلم را ندیدهام.
«فریب خورده» نخستین فیلم شما در این ژانر است. آیا شیوههای مشخصی وجود داشت که بخواهید با کمک دوربین تنش را بیافرینید؟
بله، فکر ساختن فیلمی در ژانر گوتیک جنوبی جذاب بود. اما حس میکردم با سبک من همخوانی دارد. گمان کنم در داستان گرهافکنی و مسیر غیرمنتظرهایی را که پیش میگیرد دوست دارم. بنابراین دغدغه سبک بصری فیلم بود، پس در ابتدای فیلم که ماجرا تهدیدآمیز نیست به فانتزی میماند. سپس ماجرا مسیر غیرمنتظرهای را پیش میگیرد.
باتوجه به اینکه در ژانر گوتیک جنوبی داشتید فیلم میساختید، آیا در سبک کارگردانی شما اصلا تغییری ایجاد شد یا احساس متفاوتی داشتید؟
گمان کنم این تفاوت را زمان نگارش فیلمنامه احساس کردم، بنمایه داستان ظرافت بیشتری از فیلمنامههای پیشینام داشت. خودم را وادار کردم دیالوگهای بیشتری بنویسم، از کمی خون و خونریزی استقبال کنم، کاری که پیشتر انجام نداده بودم.
درمورد داستان «فریب خورده» احساس میکردید دیالوگ بیشتری نسبت به کارهای پیشینتان نیاز دارد؟
خب، داستان بیشتر درباره ارتباط شخصیتها و کشمکش آنها با یکدیگر است. بسیاری از این موارد در کتاب وجود دارد. به گمانم باید کمی خودم را به چالش میکشیدم.
زمان نگارش فیلمنامه به روشنی نماهای پایانی را در ذهن داشتید یا زمان فیلمبرداری گهگاهی لوکیشن نماها را به شما دیکته کرد؟
بیشتر اوقات لوکیشن الهام بخش چیدمان نماها میشد. اما میخواستم تصویر آخرین نما از میان میلهها باشد. بنابراین زمان نگارش فیلمنامه تصویر آخرین نما را در ذهنم داشتم، خوشبختانه تصویر قدرتمندی هم بود. برای نماهای دیگر حتی زمانی که در لوکیشن بودیم با دیدن آن درختهای زیبا، میدانستم میخواهم دختر کوچک روی درختی بنشیند تا لوکیشن را به نمایش بگذارم و نشان بدهم چه مکان باطراواتی است. تصویر دیگری که واقعا میخواستم ببینم نیکول کیدمن با شمعدانی در دست بود که کتاب آناتومی را از شاگردان میخواهد. تصویری بود که برای تماشایاش هیجان داشتم.
حین نگارش فیلمنامه نیکول کیدمن را در ذهن داشتید؟
بله. فیلمنامه را با تصور نیکول کیدمن نوشتم. او را در کسوت دوشیزه مارتا میدیدم. بنابراین واقعا خوشحال شدم که پذیرفت نقش را ایفا نماید. سپس ویژگیهای بیشتری را برای این شخصیت باخود آورد. دقیقا همانی بود که تصور میکردم، حتی بیشتر از آن.
ترجمه:ارغوان اشتری
منبع:اسلشفیلم